یکی از بدترین عادتهایی که دارم اینه که فقط عنوان و آدرسِ نامهها و ایمیلهایِ رسیده رو نگاه میکنم، و به ندرت میخونمشون، میگذارمشون رو میزِ کتابخونه که سرِ فرصت بخونم و اون سرِ فرصت هیچ وقت نمیآد، اینه که یه دفعه یه چی پیش میاد که مجبورم تماس بگیرم که اون وقت میفهمم که مثلا ۶ ماهِ پیش نامه فرستادن یا ایمیل زدند. گاهی موقع تمیز کردنِ کلی و خونهتکونی، همون موقع که برایِ کار نکردن، حتی یک دستخط هم جالب میشه خوندنش، به نامههایِ برمیخورم که خیلی مهمند یا پیشنهادِ خوبی هست از اربرنامهای که شرکت کردم، فروشگاهی که خرید کردم، و ... خب دیگه فایده نداره و وقتش گذشته.
پریروز که رفتم کلینیک، متوجه شدم که اعتبارِ کارتِ بیمه-ام از ماه مارس تموم شده در صورتی که از سالِ گذشته حواسم بود که امسال باید تمدیدش کنم (اعتبارش ۴ ساله هست) و فکر میکردم تا ماهِ اوت معتبره. خلاصه اون روز تو کلینیک کارم راه افتاد و گفتند که دوبار میشه از کارتی که اعتبار نداره استفاده کرد و شماره تماس بهم دادند که تلفنی تمدیدش کنم. امروز زنگ زدم (نه حتی تو این ۲ روزِ گذشته!!!)، خانومِ پشتِ گوشی گفت ۳ماه قبل از موعد یعنی ماهِ دسامبر براتون فرمها رو فرستادیم، سریع یادم اومد ولی از اونجایی که قبلش گفته بودم چیزی نگرفتم، آدرس رو چک کرد که خوشبختانه شماره آپارتمان به جایِ ۳۱۱، ۳۰۱ ثبت شده بود. حالا متعجب بود پس چرا پست برنگردونده پاکت فرمها رو!
این مشکل رو الان با اداره مالیات هم دارم، بیش از ۶ ماهه که تصمیم دارم مستقیم برم دفترِ مرکزی، کاری نیست که با تلفن و ایمیل حل بشه، بارها هم نامه امده. فکر کنم همه این تنبلیها یا بی-تفاوتیها برمیگرده به همون بی-انگیزگی!
باید دقیقتر بشم، انگیزه ایجاد کنم!