وقتی که دونست ایرانیم، انقدر با هیجان از شکوه و جلال امپراتوری پارس، تمدن و ثروت ایران و ایرانی گفت که علاوه بر اینکه حسّ شاهزاده پارسی بودن به آدم دست میداد، فکر میکردی هنوز در جریان نیست که از اون موقعها قرنها گذشته! یه خرده بعدتر از اشعار رومی، ترانههای نامجو، فیلمهای خوب ایرانی مثل "رنگ خدا" حرف میزد. طوری که یه بار پرسیدم: دوستهای ایرانی زیاد داری ظاهراً؟ گفت: نه، اصلا! گفتم: پس ایرانیهای زیادی رو میشناسی حتما! باز هم گفت: نه، به جز توکه تازه باهات آشنا شدم، یک نفر دیگه رو میشناسم که در موردش یک فیلم مستند دیدم و مجذوبش شدم. با یه کنجکاوی همراه با شوق میپرسم: کی؟! میگه: آیتالله روحالله خمینی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر