کلاسِ سکوریسمِ مناطقِ دور خوب بود، ۲ روز و نیم. ۴شنبه، ۵شنبه از ساعتِ ۸:۳۰ تا ۱۶:۳۰ تو کلاس، و جمعه از ۸:۳۰ تا ۱۲:۳۰ تو یکی از محوطههایِ جنگلیِ دانشگاه لاوال.
استاد که خودش یه امدادگرِ حرفهای هم بود، یه بازیگرِ تمام عیار بود. مثل نمایشِ مونولوگ، از تماشاچیها برایِ نقشهایِ مکمل کمک میگرفت.
و حواس جمع، دقیق... روز اول، آخرین لحظهها، بعد از انجامِ آخرین کارِ عملی که در واقع اجراش میکردیم، به یکی از بچهها تاخیرش و زود از کلاس رفتنش رو تذکر داد و به من هم موبایل نگاه کردن! اون فکر کرده بود که اساماس بازی میکردم که در واقع این نبود، گاهی برایِ دونستنِ زمان به ساعتش نگاه میکردم.
کلاس مختلط بود، ۱۲ نفر، ۶تا زن و ۶ مرد. این حالتِ فراجنسی زمانِ کار و درس رو خیلی می-پسندم. کلی سوژه و موضوع بود در ارتباط با مسائلِ سکسی، اندامهایِ متفاوت بدن زن و مرد که به راحتی صحبت میشد، بدونِ نگاهِ جنسی. خب، البته کلی میخندیدیم وقتی که باید یک مشکل و خطرِ پیش اومده رو نشون بدی و اجرا کنی، یا فیلمش رو ببینی.
من دوره "امداد و کمکهای اولیه" رو تو ایران هم دیدم، اونجا هم کلاس مختلط بود، و باز مثلِ همیشه تفاوتها رو مقایسه میکردم. تقصیر نداریم، محدودیتها بدجور دست و پامون رو بسته، نگاهمون رو هم از اصل به فرعییات کشونده!
"Miche Allard" هم بود، از اساتیدِ معروفه که اسمش رو زیاد شنیده بودم، و مقالات و کارهاش رو هم ... و اولین بار سالِ پیش Umiujaq دیدمش! که فکر کرده بود اولین باره که میرم مناطقِ شمالی، بعد هم متعجب هی میگفت: "چطور تا به حال ندیدمت"! انگاری من یه عمر دیر میرسم!!!
در کل، دوره خوبی بود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر