۱۳۹۲ اردیبهشت ۱, یکشنبه

زمانِ سبز یا قرمز بودنِ چراغ راهنمایِ سرِ چهار‌راهِ مقابلِ دانشکده ۵۲ یا ۵۳ ثانیه هست از هر طرف که به قرمزش بخوریم، میگیم چه طولانی! همیشه این رو میگیم! کمتر از یک دقیقه، طولانیه حتی هنوز اولِ پارک باشم و چراغ سبز باشه میدونم که می‌رسم  بگذرم، نمی‌مونم پشتِ چراغِ قرمز.

دوره دکترا، ۴ ساله است، چقدر کوتاه، چشم به هم بزنیم می‌گذره، سال پشتِ سال. اوایلِ آوریل، زمانِ ثبتِ نامِ ترمِ تابستونه است که از می شروع میشه. حقِ ثبتِنام نداشتم، چرا که ۴ سالم پر شده! ازمی ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳. سالهایِ اول وقتی‌ می‌گفتم تا ۲۰۱۳، به نظر یه قرن میومد و حالا...
 درخواست تمدید یک ساله کردم، دلیل؟ تغییر تز‌ از دسامبرِ ۲۰۱۱ و وارد شدن به پروژه آژانس فضایی. پذیرفتند... چشم  به هم زدیم آوریل به آخر رسیده و یه چشم دیگه به هم بزنیم شده آوریل و می ۲۰۱۴  باید دفاع کنم، با تصویر و داده‌هایی‌ که هنوز به دستم نرسیدند که آنالیز بشند و ببندیم این تز‌ِ دوست داشتنی رو.

نرسیدن این تصاویر که ماهِ گذشته تو کنفرانس اتاوا قولش رو دادند، سبب شد که سفر به ملبورنِ استرالیا در ماهِ ژوئیه  برای  کنفرانس IGARSS۲۰۱۳ کنسل بشه. همینطور سفر به ونکوور و شرکت در سمپوزیومِ کانادایی ریموت سنسینگ  که با سفر به مناطقِ شمالی‌ هم تلاقی داره.

 این روزها یواش یواش داره بهار میاد کبک، هوا آفتابی،ناهارهایِ تو پارک و پیاده‌روی، دوچرخه‌سواری و ... رو با خودش میاره.

مامان بابای کیم با خواهر‌زاده ۴،۵ ساله اش اومدند، هنوز ندیدمشون شاید این آخرِ هفته با هم بریم بیرون. به یه شامِ ایرونی‌ هم باید دعوتشون کنم.

هیچ نظری موجود نیست: