۱۳۹۱ دی ۲, شنبه


هیچکدوم از مهمونیهایِ نوئل رو نرفتم تا بعد از جلسه با "آلن" هیچ برنامه‌ریزی نکرده بودم. جز یه مهمونی‌ِ خیلی‌ کوچیک و خودمونی خونه ریمه، با کیم و دره که اون هم به خاطرِ سفرِ من و مهمونی‌ِ شبِ یلدا جمعه ۲۱ دسامبر برگزار شد که خیلی‌ هم خوش گذشت.

جالب اینکه همگی‌ با هم رفته بودیم برایِ هم کادو بخریم. شب  خوبی داشتیم. کیم شب موند خونه من و دوره پیش ریمه.

صبحِ روزِ بعد هم برایِ "برانچ" اومدند خونه من. ریمه میگه : صبحونه‌هایِ تو همیشه رمانتیک هستند! این تعریف  رو تا به حال در موردشون نشنیده بودم.

هیچ نظری موجود نیست: