۱۳۹۱ آبان ۱۳, شنبه

رو تخت نشستم، مشغول خوندنِ چیزی هستم، سرم رو بلند می‌کنم و نگاهی‌ میندازم به صفحه  تلویزیون که روشنه، یه فیلمِ فرانسوی عصرِ شنبه، اسمش رو نفهمیدم، یه دخترِ بلوندِ مو‌کوتاهِ فرانسوی، یه پسرِ خوش‌قیافه چشم‌و‌ابرو و مو مشکی‌! صحنه‌ای از فیلم، به نظر یه مصاحبه کاری تو یک بار‌رستوران هست:

-شما همدیگه رو میشناسید؟! چطوری؟(با تعجب می‌پرسه، آقایِ شکم گنده‌ای که دور سرش چند تار مویِ فرفری داره، ظاهراً کارگردانه یا شاید هم تهیه کننده فیلم)
-من یک شب مست بودم تو ایستگاهِ مترو، رو نیمکت خوابم برد، این من رو برد خونه.... (دخترِ مو بلوند میگه در حالی‌که شاتِ  تکیلا رو میندازه بالا و لیموترش رو گاز میزنه، مهلت نمیده که پسر جواب بده)
-چند وقته؟
!!!a.....mois, mais j'ai pas encore vu son pénis (- ... ماهی‌ میشه ، اما، هنوز پنیسش رو ندیدم!!!)

هر دو مرد با چشم‌هایِ گرد شده از تعجب دختر رو نگاه میکنند که باز داره لیمو بعد از شات بعدیش رو گاز میزنه. پسر از خجالت، سرش رو میندازه پا یین تا رو میز میره، نگاهِ مرد مسن وسرفه‌هایِ الکیش در برابرِ جوابِ دختر!!!

خندم میگیره...

.یادِ ‌یه مهمونی‌ِ دوستانه با آدمهایِ جدید و جمله (ما هنوز نه چیزی دیدیم، نه چیزی خوردیم!!!) و تکرارش در جوابِ یه همچنین سوالی ...افتادم!
الله‌اکبر... چه چیز‌هایی‌ به یاد می‌مونه، چه چیز‌هایی‌، چه چیز‌های رو به یاد میاره، اون هم کجا؟ کی‌؟

از اینجا به بعد فیلم رو دیدم، اسمش رو نمیدونم فقط فهمیدم ۱۳+ هست.

هیچ نظری موجود نیست: