شنبه غروب تو مسیرِ خونه "کیم" چشمم به تبلیغِ حراجِ ۴۰% یک
بوتیک میافته که با رنگِ قرمزه، نزدیکتر که میشم میبینم که تبلیغ مربوط
به سکسشاپیه که گاهگداری از مقابلش ردّ میشم و هر بار هم تصمیم
میگیرم یه سر برم توش ببینم چه خبره و هر بار هم یک چیزی بوده که نشده
برم. این بار هم، ساعت نزدیکِ ۷ شبه و بوتیک تعطیله. وگرنه فرصتِ خوبی
بود به بهونه حراج برم ببینم جوریه؟ چی کار میکنند؟ چی میفروشند؟ ویترین رو گذرا دیدم ولی هیچوقت نایستادم پشتِش، خیلی هم صورتِ خوشی
نداره. ولی دلم
میخواد بدودنم که توش چه خبره؟ حالا از اجناسِ قابلِ عرضه که بگذریم، دلم
میخواد برخوردِ فروشندهها رو ببینم، چه جوری با مشتری برخورد میکنند؟
اصلا خودشون چه تیپی هستند؟ مخصوصاً الان که حراجه چه طوره برخوردشون؟
انتخابِ کالاها چطوریه؟ اندازه هم مهمه؟ خب بعضیهاشون سایز دارند، آیا اونها اندازه گرفته میشند مثلِ
وقتی که میری لباس بخری پرو میکنی؟ اینها هم اون مدلیه؟ خلاصه هزار و یک سواله که ندونستنش هم به
هیچ جا برنمیخوره ولی خداییش دلم میخواد بدونم!
حالا اون شب که نشد چون دیر بود و بوتیک تعطیل، ولی شاید یک روزِ دیگه که مسیرم اونطرفی بود، تعطیل نباشه، خودم عجله نداشته باشم، کارِ خاصی پیش نیاد و خلاصه همه چی با صلح و صفا باشه یک سر برم اون تو ببینم که چه خبره! حتما داستانش رو اینجا مینویسم، ولی کلا این از اون کارهاست که نباید کسی بدونه، چرا؟!! چون حوصله قضاوت شدن ندارم، حوصله حرف و حدیثِ بعدش... ولی خب مهم نیست، مهم اینه که حسِّ کنجکاوی جواب داده بشه!
حالا اون شب که نشد چون دیر بود و بوتیک تعطیل، ولی شاید یک روزِ دیگه که مسیرم اونطرفی بود، تعطیل نباشه، خودم عجله نداشته باشم، کارِ خاصی پیش نیاد و خلاصه همه چی با صلح و صفا باشه یک سر برم اون تو ببینم که چه خبره! حتما داستانش رو اینجا مینویسم، ولی کلا این از اون کارهاست که نباید کسی بدونه، چرا؟!! چون حوصله قضاوت شدن ندارم، حوصله حرف و حدیثِ بعدش... ولی خب مهم نیست، مهم اینه که حسِّ کنجکاوی جواب داده بشه!
۴ نظر:
امان از این حس ِ کنجکاوی ! :)))))
(-;
ما که دوست داریم بدونیم :-"
(-:
ارسال یک نظر