۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

"کسی‌ مطمئن حرف میزنه که مطمئن زندگی‌ کرده باشه!"

بعضی‌ فیلم‌ها چقدر درد داره...

این جمله رو وقتی‌ نوشتم که هنوز "پردیس" (گلچهره سجّادیّه) و "پاشا" (شهاب حسینی‌) تو فیلم بودند، تا اینجایِ فیلم رو با دلهره دیدم. بعد یهو همه چی‌ عوض شد، انگاری از یه کانال که فیلم سینمایی نشون میده بزنی‌ یه کانالِ دیگه که قسمتِ آخرِ یه سریال رو ببینی‌، که اتفاقا یکی‌ از بازیگرهایِ فیلمِ اول اینجا هم نقشی‌ داره...

آخرِ فیلم رو دوست نداشتم یعنی‌ نه اینکه دوست نداشته باشم به نظرم صنمی با قسمتِ اول نداشت، به تنهایی‌ قشنگه ... یه جورایی که انگار فیلم نیمه کاره موند...

چه بارون شدیدی هم می‌اومد، که معلوم نشد بهاره، پائیزه، چند ماهی‌ گذشته، نگذشته...

راستی‌، چرا "حوالیِ اتوبان"؟!!

شهاب حسینی‌ و گلچهره سجّادیّه هر دو از بازیگرهایِ محبوبم هستند... نقشِ گلچهره اینجا متفاوت بود که چه خوب هم بازی کرد، بارِ اصلیِ فیلم رو دوشش بود... و شهاب هم که، عزیز... با اون صدا...

در کل فیلم رو دوست داشتم.

۲ نظر:

بانوی معبد سوخته گفت...

ندیدم هنوز. میگی ببینم؟ حسم نسبت به فیلمای ایرانی خراب شده. همشون درد دارن.

روزهای پروین گفت...

من هم چند سالی‌ نمی‌دیدم، ولی‌ الان نه... گاه‌گداری حتی فیلمهایِ قدیمی‌ رو هم دوباره میبینم...حق با توئه، همشون درد دارند!