۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه

هفتم آوریل، "سَیما"، دعوتنامه مراسمِ "روزِ تونسِ جدید" در دانشگاه لاوال رو برام ایمیل کرد که دیشب برگزار می‌شد. هنوز بهش جوابی نداده بودم که "نوشین" زنگ زد و میخواست بدونه چه کار می‌کنم، میرم یا نه؟ و گفت که خودش میره.
http://www.journeesdelatunisienouvelle.com/

مراسم، قرار بود ساعت ۶ بعد‌از‌ظهر شروع بشه که با نیم ساعت تاخیر، با نمایش چند فیلمِ کوتاه از حوادثِ قبل و بعد از انقلاب شروع شد. پذیرائی و شام که همه رو خودِ مسئولین برگزار‌کننده درست کرده بودند، موسیقی، آواز، رقص!

یک چیزی مثلِ مراسمِ ۲۲ بهمن اون سالهایِ اولِ انقلاب! با تفاوت‌هایِ بسیار:
۱- از نظرِ ظاهر، پوشش و حجاب هیچ فرقی‌ نکرده بودند. دختر‌هایِ دکلته پوش و همچنین با مقنعه کنارِ هم خوش و خندان با خواننده همکاری میکردند.
۲. یکی‌ از خواننده‌هایِ انقلابی‌ و معروف بعد از انقلاب (Badiaâ Bouhrizi)  رو هم دعوت کرده بودند که خانمِ جوونی‌ بود که در دورانِ حکومتِ "بن‌علی‌" خارج از تونس زندگی‌ کرده، خودش ترانه‌سرا هم بود. یکی‌دو بار تکرار کرد که: ما در "راهِ دموکراسی" هستیم.
۳. با همه  اعتقادِ محکمی که دارند، حرفی‌ از مذهب و نقشش نبود.
۴- جدا‌سازیِ زن و مرد هم نبود.
و...
و...
و...
احترام بود و احترام...

نه  چیزی که بلافاصله تو کشورِ ما اتفاق افتاد، رنگِ مشکی‌ برایِ خانمها، ترویج ِ امرِ به معروف و نهی از منکر و اجازه ورود به حریم شخصیِ افراد، نپذیرفتنِ افرادِ "غیرِ خودی" و...

یکی‌ دو جاش خیلی‌ متاثر شدم. یکیش مربوط به فیلمِ کوتاهی بود که با بچه‌هایِ بین ۸ تا ۱۲ سال شاید مصاحبه کرده بودند و بچه‌ها از دولتِ قبلی‌، شخصِ "بن‌علی‌" و همسرش و دزدیها و بی‌عدالتیشون می‌گفتند. یادِ سالهایِ اولِ بعد از انقلاب افتادم بچگیِ خودم و همکلاسی‌هام... به "سَیما" گفتم، میگه ما خیلی‌ حواسمون هست، اسلامیستها تلاشِ زیادی میکنند، ولی‌ ما مثالِ خوبی‌ داریم!
قبلا، مثلِ همه عربها، از طرفدارهایِ سفت و سخت آقایِ پرزیدنتِ ما بود!

یکی‌ دیگه از فیلم‌هایِ کوتاه مربوط به وقوعِ انقلاب و دغدغه هایِ مدیریتیِ بعد از اون بود، که این رو با شروع یه باروری، زایمان و مسائلِ بعدش از جمله بزرگ شدنِ بچه و تربیتش و... به صورتِ انیمشن  ساخته بودند، جالب بود. و برایِ من جالبتر اینکه تو اون جمع که محدودیتی نه از نظرِ سنی، جنسی‌ و موقعیتی نداشت، بدنِ برهنه زن، حرکتِ اسپرم‌ها، تولیدِ جنین و زایمان به خوبی‌ نشون داده میشد. و ما هنوز بعد از این‌همه سال درگیرِ اینیم که مو و اندام زن باید سخت پوشیده بشه که مرد به گناه نیفته، در واقع توهین به انسانیت و شعورِ آدمها و سوق دادنشون به این نوع از تفکّر!
 اونها هم مسلمونند و خیلی‌ هم پایبند و معتقد!

شبِ خوبی‌ بود، خیلی‌ از دوست‌هایِ قدیمی رو که چند وقتی‌ ندیده بودم، دیدم.

چه حضورِ خوبی‌... فقط اینکه من واقعیت رو بهت نگفتم که من هم از همون اول دیدمت، نگفتم که یعنی‌ غافلگیر شدم!!!

یه چیزِ خوب دیگه، صحبت از سینمایِ ایران شد و بازیگر‌هاش، به خاطرِ اینکه چندتایی از بچه‌ها فیلمِ "جداییِ نادر از سیمین" رو دیده بودند و دوست داشتند. "سَیما"، در موردِ فیلمهایِ دیگه "لیلا حاتمی‌" می‌پرسید و میگفت که مایله ببینه. و خوشحال کننده بود وقتی‌ تقریبا همه اونها که فیلم رو دیده بودند، از زیبائی و جذابیتِ "لیلا" می‌گفتند و اون هم با این جمله که از اون چهره‌ هاست که میخوایی فقط نگاش کنی‌، طبیعی، زیبا، مهربون و جذّاب... مرسی‌ آقایِ فرهادی!

هیچ نظری موجود نیست: