فیلمِ "توریست" رو دیدم، داستانِ سفرِ یه توریستِ آمریکایی به ایتالیا و ماجراهایِ غیرِ پیشبینی نشده... خوشم اومد ازش، نمیدونم از چیش، چون چیزِ خاصی نبود واقعا، فیلمِ اکشن هم از فیلمهایِ موردِ علاقهام نیست، احتمالاً به خاطرِ ایتالیا و زیباییِ منظرههاش، شبهایِ ونیز، و ...
یه چیزِ مسخره بگم؛ اون اولِ فیلم که "الیس" (آنجلینا جولی) از خونه میاد بیرون و پلیسها هم از تو ماشین تعقیبش میکنند، تو صفحه مونیتور دیده میشه، یکی از پلیسهایِ جوون با یه لبخندی میگه که شورت پاش نیست! پلیسِ دیگه تصویر رو نزدیک میکنه رو باسنِ الیس در حال راه رفتن، که مسؤلشون تذکر میده یه جملهای میگه در اینکه الان سرِ کارند! به هر حال مَرد مَرده و زن هم زن، با هر ملیّت و مذهبی که باشه، سرِ کار و غیرِ کار هم نداره...، نمیدونم چرا این تیکه یه جور خوش اومدنی تو ذهنم موند!!!
فیلمِ "پرتقال خونی" رو دیدم، دوست نداشتم، خیلی فیلمفارسی بود! با دیدنِ این فیلم یادم افتاد که یه دوره ای، شاید نه طولانی، "فریبرز عرب نیا" رو دوست داشتم، مخصوصاً صداش و حرفزدنِ مقطع اش رو، به نظرم خیلی مردونه میومد!
فیلمِ "سعادتآباد" رو هم دیدم، هیچ در حدِ اون هیاهو و تبلیغی که ازش میکردند نبود! انگاری "دروغ" جزئی از زندگی و عادات رسمیِ مردم شده، اعتماد و باور همه کشک، زندگیها و رابطهها رو چی ساخته میشند؟!! آدمها در مقابلِ حرفی که میزنند احساس مسولیت نمیکنند، به جایِ همدیگه تصمیم میگیرند، خیلی حق به جانب توجیه میکنند که نفعِ طرفِ دیگری رو در نظر گرفتند با این کارشون، دلایلِ آبکی،، نگاهها سرد، حرفها نیشدار، تحقیر و تمسخر تحتِ عنوانِ شوخی ...
نمیدونم این فیلمها رو از رو رفتارهایِ اجتماعی میسازند یا رفتارها برگرفته از فیلمه، هر چه که هست و هر کدوم از این دو تا که باشه، آدم متاسف میشه برای اخلاق و فرهنگی که هیچ نشونی از سلامت درش نیست!
خب البته من هم منتقد سینمایی یا فیلمشناس نیستم، فقط حسّی که از یه فیلم میگیرم رو میگم و نظر میدم، همین! ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ http://www.imdb.com/title/tt1243957/
یه چیزِ مسخره بگم؛ اون اولِ فیلم که "الیس" (آنجلینا جولی) از خونه میاد بیرون و پلیسها هم از تو ماشین تعقیبش میکنند، تو صفحه مونیتور دیده میشه، یکی از پلیسهایِ جوون با یه لبخندی میگه که شورت پاش نیست! پلیسِ دیگه تصویر رو نزدیک میکنه رو باسنِ الیس در حال راه رفتن، که مسؤلشون تذکر میده یه جملهای میگه در اینکه الان سرِ کارند! به هر حال مَرد مَرده و زن هم زن، با هر ملیّت و مذهبی که باشه، سرِ کار و غیرِ کار هم نداره...، نمیدونم چرا این تیکه یه جور خوش اومدنی تو ذهنم موند!!!
فیلمِ "پرتقال خونی" رو دیدم، دوست نداشتم، خیلی فیلمفارسی بود! با دیدنِ این فیلم یادم افتاد که یه دوره ای، شاید نه طولانی، "فریبرز عرب نیا" رو دوست داشتم، مخصوصاً صداش و حرفزدنِ مقطع اش رو، به نظرم خیلی مردونه میومد!
فیلمِ "سعادتآباد" رو هم دیدم، هیچ در حدِ اون هیاهو و تبلیغی که ازش میکردند نبود! انگاری "دروغ" جزئی از زندگی و عادات رسمیِ مردم شده، اعتماد و باور همه کشک، زندگیها و رابطهها رو چی ساخته میشند؟!! آدمها در مقابلِ حرفی که میزنند احساس مسولیت نمیکنند، به جایِ همدیگه تصمیم میگیرند، خیلی حق به جانب توجیه میکنند که نفعِ طرفِ دیگری رو در نظر گرفتند با این کارشون، دلایلِ آبکی،، نگاهها سرد، حرفها نیشدار، تحقیر و تمسخر تحتِ عنوانِ شوخی ...
نمیدونم این فیلمها رو از رو رفتارهایِ اجتماعی میسازند یا رفتارها برگرفته از فیلمه، هر چه که هست و هر کدوم از این دو تا که باشه، آدم متاسف میشه برای اخلاق و فرهنگی که هیچ نشونی از سلامت درش نیست!
خب البته من هم منتقد سینمایی یا فیلمشناس نیستم، فقط حسّی که از یه فیلم میگیرم رو میگم و نظر میدم، همین! ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ http://www.imdb.com/title/tt1243957/
۲ نظر:
نوریست با وجود حضور جانی دپ و آنجلینا زیاد تحویل گرفته نشد. کلاً به نظرم یه فیلم ِ تبلیغاتی بود و مفرح. و الیته آخرین دیالوگ ِ فیلم هم خیلی خوب بود. یادته که؟ لو نمی دم واسه اونایی که ندیدن هنوز فیلمُ.
آره، اون دیالوگ رو هم دوست داشتم... (-:
ارسال یک نظر