۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

نشستیم تو کافه تریایِ دانشکده، یک تنفسِ کوتاه عصرونه بینِ کار، حدودا ۳:۳۰-۳ عصر.

"درّه" یک ریز و تند حرف میزنه، تعریف میکنه که بعد از انقلاب و رفتنِ "بن علی‌" دیگه ظاهرِ اسلامی داشتن آزاد شده، و حالا خیلی‌ از مردها ریش بلند دارند، لباس‌هایِ بلند میپوشند، صورتش رو جمع میکنه و میگه مثلِ افغانستان، طالبان، پیراهنِ مردانه رو شلوار، عطر و ادکلن استفاده نمیکنند، موقع حرف زدن با دخترها به در و دیوار نگاه میکنند، همدیگه رو هم خواهر برادر صدا میکنند. صداش میره بالا، لحنش عوض میشه و ادامه میده، تازگیها زنهایِ محجبه هم زیاد شدند، سر تا پا مشکی‌ میپوشند، حتی کیف و کفشِ مشکی‌، و دستکش سیاه، سیاهِ سیاه، نقاب هم دارند تازه با یه پارچه حریر مشکی‌ روش که حتی همون چشمشون معلوم نباشه، یه دفعه قیافه و صداش رو تغییر میده و میگه مثلِ یک کیسه زباله!

لیوانِ چائی میوه که دستمه میآرم بالا، بخارش که بویِ هلو و زنجفیل میده میخوره تو صورتم، نگام به قرمزی خوشرنگه چائیه و به زور لبهام رو به هم فشار میدم که به لحنش نخندم، و به این فکر میکنم چه خوب گفته اون که "تاریخ تکرار میشود"!

"اسما" میگه، خوبیش اینه که ما یه معیار سنجش داریم که همه تصمیم‌گیریها رو با اون می‌سنجیم. مثلا اسلامیست‌ها پیشنهاد تصویبِ قانون جدا سازیِ دخترها و پسرها تو مدارس و دانشگاه‌ها رو دادند، که سریع گروه‌هایِ دیگه مخالفت کردند و استناد دادند به ایران و گفتند حاصلِ این جداسازی افزایشِ همجنسگرایی و ازدواج‌هایِ سنتیه، و فرصتِ آشناییِ جوونها با هم و ازدواج های عاشقانه و انتخابی رو بهشون نمیده! و اینطوریاس که خیلی‌ از قوانینِ پیشنهادی مستند به مذهب تصویب نمیشه.

و میگه قبل از پیروزیِ انقلاب، انیمیشنِ "پرسپولیس" رو تو سینماها نشون دادند، درسته که اسلامیست‌ها اعتراض کردند به به تصویر کشیدنِ خدا در نقشِ یک پیرمرد ولی‌ برای عموم خوب بود که نگاهِ مطلق و صد‌در‌صدی که به ایران و دولتش داشتند معتدل تر بشه. مثلِ خودِ ما قبل از اینکه با ایرانی‌ها برخورد کنیم همیشه آرزویِ داشتنِ پرزیدنت و دولتی مثلِ پرزیدنت و دولتِ شما داشتیم!

"درّه" میگه واقعیتی که هست اینه که شما کشورِ خیلی‌ ثروتمندید، نفت، پترول، معدن، طبیعت چاهارگانه هم‌زمان، و ...دارِید، به دنیا احتیاج ندارید حتی اگر تحریم باشید! ولی‌ ما نه، ما باید متعادل باشیم، به اروپا، آمریکا، کانادا و کلا دنیا احتیاج داریم. صنعت ما توریسمه، درامدِ ما از این طریق حاصل میشه!

ترجیح دادم فقط نگاه کنم با لبخند، چی‌ می‌شد گفت؟!

-------------------------------------------------------------------
عکس رو آگوستِ ۲۰۱۰ تو Umiujaq گرفتم.

هیچ نظری موجود نیست: