۱۳۹۱ فروردین ۳, پنجشنبه

سه‌شنبه رو مرخصی گرفتم و خونه موندم و تمامِ روز رو تخت، تنها چیزی که جاش تغییر میکرد لپتاپ بود، ... فیلمِ The Helpرو دیدم که خیلی‌ دوستش داشتم، خیلی‌... رفتارِ سفید پوستهایِ تو فیلم در اون زمان، ایرانیهایی که تو آتلانتا دیدم رو به یادم میاورد که نگاه و دیدشون به سیاهپوستها همینطور از بالا و تحقیر آمیزه،این رو از همون لحظه که تو فرودگاه آقایِ مهندس رو دیدم و سوارِ ترن شدیم متوجه شدم که در موردشون حرف زد، و بعد هم با هر ایرانی که آشنا شدم تقریبا با همین لحن و نگاه درموردشون حرف میزد...

شب رفتم عید‌دیدنی‌ رضوان، اون هم امروز خونه بود در واقع عید‌موندنی، چون شام نگهم داشت... اونجا با هم فیلمِ ایرانیِ "طبقه سوم" رو دیدم، بدم نیومد، مسائل و سوژه‌هایِ روزِ ایرانه دیگه... به هر حال

دوشنبه تا ۵:۳۰ دانشکده بودم. جلسه بعد‌از‌ظهر با سباستین هم خوب بود. وقتی‌ اومدم خونه سریع شام آماده کردم و وسایلِ پذیرایی،. ساعت ۸ "ن" و "آ" اومدند و تا بعد از سال تحویل که فکر کنم حدودِ ۱:۱۴ بامداد روز سه‌شنبه بود با هم بودیم، شبِ خیلی‌ خوبی‌ بود...

شبِ قبلش حدودِ ۴-۳:۳۰ صبح پاشدم برم دستشویی، و از اونجاییکه وقتی‌ میخوابم همه جا باید تاریک تاریک باشه، محکم خوردم به دیوار! حالا خوبه که سووییتِ کوچیکه و زیاد دیوار نداره اون هم یه نیم‌دیواره بینِ اتاق خواب و هال... ابرویِ راستم درست از جائیکه کمانِ ابرو برمیگرده به سمتِ پایین محکم به لبه دیوار خورده و درد میکنه! فقط خدا خدا می‌کردم کبود نشه که کسی‌ بفهمه مخصوصاً که مهمون داشتم، تا همین امروز هم یه ورمِ خفیف داشت که خیلی‌ محسوس نبود، خودم هم ازدردش متوجه میشدم

روز‌ها آفتابی و عالیه ، دیگه خانمها با پیراهنهایِ کوتاه و بی‌آستین و همراه داشتنِ یه ژاکت بهاره میان بیرون... عالیه ولی‌ حیف که مجبورم تمامِ روز رو تو لابراتوار یا دفترم تو دانشگاه بگذرونم و کار، کار و کار...

و اما مهمونیِ شنبه شب، عالی‌ بود، همه چیز خوب مدیریت شده بود... موزیک و رقص هم که خدا... دی جی کبکی بود ولی‌ موزیک ایرانی

ازاون سمنویِ ارسالی، سینهای ۴ تا سفره هفت سین کامل شد!

۴ نظر:

pegi* گفت...

like برای سفره هفت سین زیبا :)

روزهای پروین گفت...

(-:

س. گفت...

deghat koni yek seri ziaadi az iranihaa hich kaso be joz khodehsoon ghabool nadare, khoda ro shokr maa jaaye invaria nistim va ziad ghodrat nadarim vagarna maloom nabood chi be sare mardom donyaa miomad:)))))

khosh baashi hamishe:)

روزهای پروین گفت...

حق با توئه... تو هم شاد باشی‌ و سلامت، و این روزها عالی‌! (-: