دیشب فیلمِ "The Iron Lady" رو تو سینما "Beauport"دیدم، خوب بود، انتظار فیلم بهتری رو داشتم در واقع انتظار داشتم که به جزئیات بیشتر پرداخته باشه که اینطور نبود، به نظرم خیلی کلی بود، یک گذرِ سریع به زندگی "مارگارت تاچر"، زنِ قوی ایِ که شخصیتش رو تحسین میکردم! "مریل استریپ" به حق این نقش رو خوب بازی کرد از اون زنهاست که جدا از بازیش که خوشم میاد، تیپ، قیافه و شخصیتش رو هم دوست دارم. در کل فیلم رو دوست داشتم.
بعد از ظهرش رفته بودم یک کنفرانس موبایل نبرده بودم وقتی برگشتم "آ" پیغام گذشته بود که بریم یک کافهای بشینیم با هم، خودش، "ن" و من، هوا گرفته بود، نشون از برف داشت، پیغام رو که شنیدم زنگ زدم گفت برنامه عوض شده بیا خونه "ن" دورِ همی و شام بخوریم، پیشنهادِ به موقعی بود، خسته و گرسنهام بودم و بچهها رو هم چند روزی بود ندیده بودم، قبول کردم ولی گفتم تا قبل از ۹ باید برم قرارِ سینما دارم
"دره" نتونست بیاد، با "اسما" رفتیم، هوا سردتر شده بود و بارش برف کمی شدیدتر ولی وقتی از سینما دراومدیم حدودا ۱۱:۳۰ شب بود، دیگه توفان شروع شده بود، شبِ قشنگی بود.
ما ایرانیهای کبک معتقدیم که این شهر از ساعت ۵ عصر به بعد مرده است، مخصوصاً زمستونها، چون ما عادت به خیابونهای شلوغ و پر ترافیک و باز بودن مغازهها تا دیروقتِ شب داریم. ظاهراً هم همینطوره، چون مراکز خرید که غیر از پنجشنبه و جمعه که ساعت ۹ شب میبندند، بقیه روزها تا ۵ عصر بازند، و خب اداره جات دولتی و خصوصی هم همینطور، و از اون ساعت به بعد رستورانها و کافی شاپها شلوغند، اینجا ساعت شام معمولا بین ۵ تا ۶ عصر هست حالا کمی اینطرف اونطرف، از ۹ به بعد هم تقریبا چراغِ ۹۰ در صد خونهها خاموشه و فقط یه نور کمرنگ چراغ خواب که انعکاسی داره تو کوچه خیابونها، مخصوصا شبهای وسطِ هفته. ولی اینجا هم مثلِ همه جای دنیا، زندگی شبانه ادامه داره بنا به سلیقه و علایق فردی، سالنهای سینما، ورزشگاه ها، استخر، تئاتر، صد البته دیسکو و بار و...
امروز توفان شدیدتر از دیشب بود و من همه روز تو لابراتوار بودم و هر از گاهی، از سقفِ شیشهای به حرکتِ شدید باد و ذرات برف نگاه میکردم.... دوست دارم این شهرِ برفی، سرد و زمستونی رو!
۲ نظر:
باید هم دوستداشتنی باشد...
این فضای سرد و مرده جان میدهد برای نوشتن و نوشتن و نوشتن
فضایِ سرد و مرده؟!! من معتقد نیستم که مرده است، زنده خوبیه، امن و آروم، سردیش هم خوبه، وقتی بش عادت کنیم دوست داشتنی میشه، برای نوشتن هم خوبه، برای خوندن هم! (-:
ارسال یک نظر