۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

دختر ۲۳-۲۲ سالشه و عاشق پسره و دلش میخواد رابطه شون جدی بشه، پسر ۳۳ سالشه و به دختر گفته که دوستش نداره و این رابطه جدی نیست و فقط برای نیازش اون رو میخواد. دختر راضیه!
شبهایی که میخواد بره خونه دختره قبلش زنگ میزنه و میگه امشب اینها رو میخواد، میخواد این کار رو بکنه، اون کار رو بکنه، تل میکنه، بل میکنه، و ....
انگار میخواد بره رستوران از قبل سفارش میده چی میخواد !!!

دختر، همیشه، فردای شبی که پسر پیششه، همه ماجرا رو با تمام جزییات حتی گاهی با نقاشی برای همکارش که اون هم یه دختر ۱۹-۱۸ ساله کِبِکیه تعریف میکنه، "این" هم گذری میشنوه، پریروز بهش گفته که عکسش رو داری نشونم بدی؟ (منظور عکس پسر بوده)، دختره هم نه گذاشته و نه برداشته و جلوی همه گفته : عکس خودش یا حیوونش؟ این هم از همه جا بی خبر گفته: ا ... چی داره؟ سگ یا گربه؟!! شلیک خنده همه که بلند شده، فهمیده حرف عجیبی زده ولی هنوز هم نمیدونه چرا بهش خندیدند و بابتش هم سر به سرش میگذارند؟ اومده از ما میپرسه
اینجا، تو زبون کوچه خیابون(Vulgar (En), Vulgaire (fr)) به پنیس یک مرد میگند حیوونش!

هیچ نظری موجود نیست: