۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

سلام،

من برگشتم،

و بالاخره بعد از تقریبا ۳۵ روز تونستم این صفحه رو ببینم، نمیدونم چرا تو ایران وبلاگم باز نمیشه؟!!

برگشتن سخت بود،خیلی‌ هم سخت! انگاری سال به سال سخت تر هم میشه!

همه لحظه‌هایی‌ که تو ایران بودم به برگشتن و زندگی‌ در اونجا فکر کردم، و در جواب همه کسانی‌ که میپرسیدند بعد از تموم شدنِ درست چه کار میکنی‌؟ با توجه به اینکه به غیر از بخشِ بودن تو جمع خیلی‌ خوب، گرم، صمیمی‌ و با صفایِ خونواده و فامیل و حضورِ دوستهایِ خوب و آدمهایی که دوستشون دارم و دوستم دارند، هیچ نقطه برتری از نظرِ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی‌ و.... نمی‌بینم، به صراحت گفتم که برمیگردم! ولی‌ وقتی‌ فرودگاهِ مونتریال از هواپیما پیاده شدم حس کردم که به خونه برگشتم، با همون حسِّ خوب و آرامش خونه بودن!

این لپتاپِ بیچاره تقریبا همه این مدت رو موردِ بی‌مهری بوده به جز یکی‌ دوباری که برای کپی‌ کردن عکس و نشون دادنِ فیلمِ امتحان دکترا ازش استفاده شد، هیچ سراغش نرفتم! و حالا از وقتی‌ که تو فرودگاهِ مونترال سوارِ اتوبوس شدم به سمتِ کبک موردِ لطف و عنایت قرار گرفته و فقط اون چند ساعتی‌ که خواب بودم استفاده نشده!

سفرِ خیلی‌ خوبی‌ بود، مینویسم.

باید هر روز بنویسم حتی یه کلمه، یه جمله: "خوبم!"، "بدم!"، "هوا سرده یا گرم!"، "روزِ آفتابی یا برفی!"، این روز‌ها باید در خاطرم با همون حسِّ خوب یا بدشون بمونه. کلی‌ نوشتهِ نصفه‌نیمه دارم که وقتی‌ میخوام کاملشون کنم و منتشر، اون حسِّ تغییر کرده یا زمانش گذشته.... باید هر روز بنویسم، مصداق اسمِ وبلاگ!

۹ نظر:

Anousheh گفت...

سلام پروین جان،
رسیدنت به خیر و چه خوب که روزای خوبی گذروندی کنارخانوادت
دل کندن هر سال سخت تر میشه، هم دل کندن از ایران و هم دل کندن از اینجا، ینجائی که شده خونه، شده جائی که هستیم، وجود داریم، و زندگی می کنیم
و تنها نیسیتم تو این سختی، زیادیم، خیلی زیادیم ماهائی که جواب سوال "قصد برگشتن دارین یا نه" رو حتی به خودمون هم نمی تونیم صادقانه و روشن بدیم،

Fereshteh Sb گفت...

خوش اومدی. مگه نمی‌دونستی بلاگ‌اسپات تو ایران فیلتره؟
ایران یه خوبی‌هایی داره، اینجا یه خوبیهای متفاوت. مهم اینه که هر جا باشیم از بودنمون راضی باشیم و حسرت نخوریم چرا اونور نیستیم :) خوشحالم بهت خوش گذشته

*pegi گفت...

آدم وقتی میره ایران تحت تأثیر احساسات شدیدی قرار می گیره و فکر می کنه می تونه بدون هیچی و فقط با دوست داشتن و آدمهای دوست داشتنی سر کنه
اما وقتی دوباره میاد بیرون یادش میفته که دنیاش رو و خونه و زندگیش رو خیلی وقته جای دیگه ساخته
بنظر من دلتنگی رو میشه تحمل کرد اما...
بهرحال خوشحالم که سفر خوبی داشتید :)
راستی سلام!

روزهای پروین گفت...

مرسی‌ انوشه جان، خوبیش همینه که تنها نیستیم، زیادیم و پراکنده همه جا... (-:

ممنون فرا جان، نه نمیدونستم که بلاگ اسپات فیلتره!!! حق با توئه، مهم همون راضی‌ بودن و لذت بردن از داشته هامونه حالا هر جا و هر لحظه! (-:

مرسی‌ پگی جان، تو زندگی‌ همه چی‌ رو میشه تحمل کرد، دلتنگی‌، دوری، سختی مثلِ کوهنوردی می‌مونه که چشمش همیشه به قلّه هست و در عینِ حال با همه سختیِ مسیر از بودن، دیدن و تجربه کردن لذت میبره و خوشحاله...(-:

ن ا ر س ی س گفت...

به به
رسیدن به خیر ...
بلاگ اسپات نه تنها فیلتره ، بلاگر و گودر هم فیلتره ...

روزهای پروین گفت...

مرسی‌ از لطفت نارسیسِ عزیز، (-:
تو ایران که تقریبا اکثرِ سایتها فیلتره و نیاز به فیلترشکن هست، به همین خاطر من اصلا قیدِ اینترنت‌گردی رو زده بودم!

نگار ایرانی گفت...

سفر به خیر،خوشحالم که برگشتی . همگی امیدواریم که ایران عزیز به زودی جای بهتری بشه برای زندگی .

نگار ایرانی گفت...

ببخشید اشتباهی گفتم سفر به خیر.
در واقع :« رسیدن به خیر»

روزهای پروین گفت...

ممنونم از لطفتون!
هر دوش یه معنی‌ رو میده، نگران نباش، نیاز به عذر‌خواهی نیست عزیزم (-: