امروز با هم جلسه داشتیم، در رابطه با کاری که باید تو سفرِ امسال به مناطقِ قطبی انجام بدم. یانیک هم بود، چون سالِ پیش با هم رفته بودیم و باید اطلاعاتی رو بهم میداد. موضوع صحبتِ امروز تعیینِ نقاط نصبِ دستگاههایِ ضبطِ رطوبتِ هوا که جدیدند و بارِ اولِه که داریم در این منطقه (Umiujaq) میگذاریم و برداشتِ گیرندههایِ دمایِ زمین و نصبِ سری جدید بود. محلِ نصبِ دستگاهها رو روی نقشه و به کمکِ تصاویرِ ماهواره مشخص کردیم. سالِ پیش که با یانیک بودیم، مسئولیت بیشتر با اون بود و من خیلی نگران نبودم، همه چیز برام تازگی داشت!

دلهره و هیجان رو با هم دارم، دلهره به خاطرِ تجربه اوله، مسولیتش زیاده چون این دادهها موردِ استفاده پژوهشگرهایِ مختلف از سراسرِ دنیا میشه و باید که خوب باشه.
هیجان هم باز به خاطرِ اولین بار بودنشه، مثلا روندن Qutre-Roues تو اون دره ها، تو اون جنگلهایِ انبوهِ درختچههایِ خاردار، گذشتن از رودخونه طوریکه چرخها گیر نکنند تو باتلاق (سال پیش یه جا موندیم وسطِ رودخونه، با یانیک بودیم، آفتابِ تند و سوزان،و تو اون لباسهایِ پوشیده حتی صورت برای محافظت از نیش حشرات، پشه از سر و کولمون بالا میرفت )، راهِ درست و درمون هم که نداره، با GPS و دونستن مختصات نقاطی که داریم باید نقطه موردِ نظر رو پیدا کنم و دستگاهها رو تو زمین نصب کنم. امروز این نقاط رو مشخص میکردیم هر کدوم یه طرف بودند.

نمیدونم همراه خواهم داشت یا نه، چون اونجاها هیچ کس نیست، به هر حال هم خطرِ حمله حیووناتِ وحشی هست و هم اینکه نیاز هست که کسی باشه برایِ همکاری....

خوبه ها، یعنی تهِ تهِ همه اینها که گفتم عالیه و مطمئنم که خوب میشه ولی ....
قبل از اینکه از دفترِ مونیک بیام بیرون، هر دوشون میگند نگران نباش، "اینگا" هست که بارها رفته تو منطقه و کاملا آشناست و هر سوالی که داشته باشی میتونی بپرسی، ممکنه هم وقت داشته باشه همراهیت کنه! مونیک ادامه میده که همه چی خوب پیش خواهد رفت! در جواب میگم: باید!
ولی نگرانم...
۶ نظر:
بچه جون نری گرگ ها بخورنت ها دیگه پروین نداشته باشیم!
مواظب باش !!
نگران نباش مواظبم... مرسی! (-:
خوش بگذره:)
ممنون س. عزیز! (-:
ما را نمیبره که فقط خودش تنهایی میره
یک تک خوری این پروین که نگو و نپرس
(-:
ارسال یک نظر