۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

دیوار مقوایی و حفظ پرایوسی!!!

کبکیها یه اصطلاحی دارند برای واحدهای آپارتمانی که میگند دیوارش از کارتونه، یا همون دیوار مقوایی. نفس بکشی، همسایه صدات رو میشنوه.
آپارتمان سمت راستی‌ ما دو تا پسر هندی زندگی‌ میکنند که دیوار آشپزخونه و پذیرایی مون مشترکه، وقتی‌ آشپزی میکنند یا مهمون دارند، صداشون رو میشنویم، خیلی‌ بلند صحبت میکنند. انگلیسی‌ حرف میزنند. یعنی‌ از این هفت هشت تا هندی که توی این ساختمون هست، دو تاشون نیستند که زبون مشترک داشته باشند یا مذهب مشترک. هند کشور هفتاد دو ملت و بیشمار زبان و مذهبه دیگه! ما آروم حرف می‌زنیم و اونها صدای ما رو نمیشنوند، تازه اگر بشنوند هم متوجه نمیشند، چون فرانسوی بلد نیستند. فقط صدای موزیک رو میشنوند، البته دِپتی، یکی‌ از آنها، بهم گفته وقتی‌ تو می‌خندی هم میشنویم، میگه خنده ت خاصه و خیلی‌ شاده، نمیدونم این نظر اونه!

دیوار اتاق من هم مشترکه با دیواراتاق خواب همسایه سمت چپی. حدوداً ۹-۸ ماهی‌ میشه که یه آقای آروم و تپل کبکی، حدوداً ۴۰-۳۵ ساله یقه آبی‌ اجاره کرده. یقه آبی‌ یعنی‌ اینکه کارش اداری نیست، یه چیزی توی مایه‌های نگهبانی و .... تکون میخوره من میفهمم. این همسایه که ظاهراً یه آقای تنهاست رو شاید دو بار توی راهرو دیدم اون هم در حد یه "روز به خیر" گفتن. ولی‌ از دست این دیوارها، این گوشهای تیز و این دیرخوابیدن، تقریبا برنامه شبونه ش و شبهایی که مهمون داره رو میدونم. اوایل فکر می‌کردم صدای تلویزیونش بلنده و داره فیلم پورن می‌‌بینه، ولی‌ گاهی‌ دیگه انقدر صدا بلنده مثل دیشب که فکر میکنی‌ همه اتفاقات داره توی اتاق خودت میفته! صداها انقدر واضحه که میشه ملیّت دخترها رو هم از لهجه شون حدس زد. وای از وقتی‌ که مهمونش یه دختر سیاهپوست باشه، اون موقع دیگه گوشیهایی که میگذارم هم افاقه نمیکنه و باید بالش و پتوم رو بردارم و اون شب رو روی کاناپه تو هال بگذرونم. خوبیش اینه که همسایه‌های هندی زود میخوابند.
مدتیه که صدا تغییر نکرده و تقریبا یه ماهی‌ میشه که فقط صدای جیغ ویقیِ دختر کبکی جوونی شنیده میشه، ظاهراً این آقا دیگه داره ثبات پیدا میکنه! خلاصه که این دیوارهای مقوایی جایی‌ برای حفظ پرایوسی نمیگذاره! خدا پدر سازنده های گوشی رو بیامرزه!

---------------------------------------------
عکس‌ها از گوگل.

۷ نظر:

کامبیز گفت...

شما چه جوری از صدای جیغ و ویغ یه دختر جوون فهمیدی باید کبکی باشه ؟مگه جیغاشون لهجه داره؟

روزهای پروین گفت...

منظورم از "صدای جیغ ویغی" صدای نازک بود نه صدای "جیغ ویغ"ش. و دیگه اینکه، وقتی‌ صداش رو میشنوم کلماتی‌ که میگه رو هم میشنوم دیگه، اینجوریه که لهجه ش رو فهمیدم. هر چند که گوشی میگذارم که نشنوم!

بابک گفت...

شنیدن این صداها با اون ریتم پایین و بالا شونده و کشدارش واقعاً تو خواب عذاب آور و غیر قابل تحمله. من دو بار این شرایط برام پیش اومد و هر دو بار هم تا صبح بی خوابم کرد.

چندین سال پیش تو دوران دانشجویی همسایه یکی از دوستان که به قول معروف مجردی زندگی می کرد دچار همین وضعیت بود. با اینکه دوستم از این وضعیت خیلی حال می کرد و منم اولش همین جور فکر می کردم ولی وقتی یک شب پیش دوستم موندم، تازه فهمیدم عجب اشتباهی کردم!

دفعه دوم هم همین ماه پیش بود که رفته بودم دبی. شب آخر ماندنم در هتل، نیمه شب مهمانانی به اتاق بغلی اومدند که بعد از ایجاد کلی سر و صدای ناشی از چیدن وسایلشان، تازه شروع به عملیات اصلی کردند! خیلی خودم رو کنترل کردم که سرم رو به دیوار نکوبم. مشکل اینجاست که این موقع ها آدم دلش نمیاد چیزی بگه و مجبوره تحمل کنه!

تازه این دو تجربه من از طرف این طرفی ها بوده که حدس می زنم به خاطر حیا و ... کمی کنترل شده رفتار می کنند. وضعیت اون طرفی ها که فکر کنم خیلی بدتر باشه. نمی دونم چه جور تحمل می کنید.

(جهت اطلاع خود شما: راستی نمی دونم چرا آدرس IP من رو مال اصفهان نشون میده! اصفهانی نیستم به خدا! کرجی هستم.)

روزهای پروین گفت...

وقتی‌ صدا میاد، سریع گوشی میگذارم، و یا اینکه میام توی هال. به نظر من، اصلا شنیدن این صداها حالی‌ نداره...

من هم کرجی هستم، خوشبختم!

بهروز گفت...

حالا نميخواد زياد وارد جزئيات بشيد
برويد خدا را شكركنيد كه فعلا دو نفر هستن.ممكنه به ثبات رسيدن باعثبچه دار شدن هم بشه.اونوقته كه ميفهميه سر و صدا زن كبكب بهتره يا جيغ و داد بچه 1 روزه

کیقباد گفت...

اگر چه شنیدن کی بود مانند دیدن اما وصف العیش نصف العیش هست دیگر !
کماکان اندر کف دیدن عکسها بمانده ایم اساسی . کاش فکری بحالشان میکردید تا رویت شوند .

روزهای پروین گفت...

چشم، حتما براشون چاره‌ای پیدا می‌کنم.