۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

بهم میگه هر وقت مریض میشم یا دلم میگیره یاد تو میافتم که اگر مریض بشی‌ کی‌ به دادت میرسه آخه؟ تنهایی توی غربت چه میکنی‌؟
می‌ خندم بهشُ میگم: نگران نباش عزیز من، آدمی‌ به همه چی‌ عادت میکنه...سخت نیست!
چشمهای سیاه قشنگش با اون نگاه عمیق بهم میگند که باورم نمیکنه، میخواد ادامه بده که انگشتمُ آروم میگذارم رو لبشُ میگم هیسسس ....حالا چی‌ می‌خوری؟ چی‌ سفارش بدیم؟ یه چیز سنتی ایرونی، باشه؟!!!

هیچ نظری موجود نیست: