۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

Lasko Schnauze

از یک هفته بعد از اومدن من به کبک که مونیک از کنگره برگشت تا حالا تقریبا هر روز با هم جلسه داریم، تحقیق و نوشتن، صحبت و بحث برای پروژه SMAP. من نگران امتحان و پروژه خودم هستم، ولی‌ برای مونیک، این پروژه در اولویته. دو روز توی هفته حالت سرماخوردگی داشتم و ۳-۲ ساعت بیشتر نرفتم دانشگاه، و خب مونیک حواسش هست به اینکه ۲ روز کار کم پیش رفته و به جاش باید آخر هفته جبران بشه. امروز از صبح موندم خونه و اصلا بیرون نرفتم، نشستم به کار ولی‌ هنوز اون قسمتی‌ که باید فردا تحویل بدم رو تموم نکردم. آخر، این گودرگردی و فیس بوک بازی من رو از کار و زندگی‌ میندازه، دو خط میخونم، یه سر به فیس بوک میزنم، چار خط مینویسم یه دور تو گودر می‌‌چرخم، خدا آخر و عاقبت کارم رو به خیر کنه!

ایریس رفته به مغازه عربی‌ نزدیک خونه سفارش کشک داده که براش بیارند، میخواد برای جلسه گروهشون که "پات لاک" دارند، حلیم بادمجون درست کنه ببره. وقتی‌ این رو بهم گفت، من فکر کردم چطور این همه سال، ما ایرونیهای اینجا به فکرمون نرسیده بود که این کار رو کنیم. کشک، از چیزهاییه که هر بار که میریم مونترال، اتاوا، تورنتو یا شهری که مغازه ایرانی داره حتما برای خودمون و دوستامون می‌خریم. گاهی‌ هم از دوستانی که از این شهرها میخوان بیان کبک، خواهش می‌کنیم که برامون بگیرند و بیارند!

به عنوان ژوری باید به یه سری عکس که تو کنکور عکاسی دانشگاه شرکت کرده بودن رای میدادم. هفته پیش، عکس‌ها رو برام فرستاده بودند، دو سری ۷۰-۶۰ تایی. دو سوژه متفاوت؛ یکی‌ در مورد "محیط زیست و حیوانات آبزی" و دیگری راجع به "سفر". یک دختر تونسی با اعتماد به نفس کامل دو تا از عکس‌های خودش رو فرستاده بود، یکی‌ تکی‌ و یکی‌ دیگه با دوست پسرش! نکرده بود حداقل عکسهای خوشگل و خوبی‌ بفرسته. از نظر نور، کادربندی کلا از نظر حرفه‌ای ایراد داشتند! حالا من که حرفه‌ای نیستم ولی خوب با نگاه یه آدم عادی هم در مقایسه با اون همه عکس قشنگ و سوژه‌های جذاب امتیازی نداشت! تا فردا عصر وقت دارم که نظر بدم، به هر عکس از یک تا ۵ امتیاز می‌تونم بدم. انجامشون دادم و قبل از فرستادن یه نظر خواهی هم از ایریس کردم، جالب بود که نظر هامون تقریبا به هم نزدیکه!

یه سگ‌ خوشگل به اسم Lasko Schnauze رو فیس بوک دعوتم کرده بود به دوستی‌ که با کمال میل سریع قبول کردم و ایشون کسی‌ نیست جز سگ‌ خونواده ایریس در آلمان! ایریس و خواهراش، Lasko رو هم عضو فیس بوک کردند، کار جالبیه بالاخره اون رو عضوی از خانواده میدونند!

۲ نظر:

بهروز گفت...

ميدوني بهچي حسادت ميكنم؟؟ نه خوب نميدوني ديگه؟؟؟
به تنوع تو زندگيت ، تو زندگيت فيلد هاي مختلفي داري.كه هيچ كدوم به هم ربطي ندارن ولي شما در همه شون فعالي

روزهای پروین گفت...

(-:
خب نه... چرا حسادت؟!! هر آدمی‌ با توجه به خواسته هاش یه سبک زندگی‌ رو انتخاب میکنه، که بهاش رو هم باید خودش بده دیگه!