۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

شجاعت و صداقت!

رفتم مغازه عربی‌ نزدیک خونه که گوشت حلال بگیرم، صاحب فروشگاه می‌پرسه: نبودی؟ سفر بودی؟ با لبخند سرم رو تکون میدم که آره! میگه ایران؟ میگم آره. بعد از احوالپرسی، در حالیکه داره گوشت رو آماده میکنه، شروع میکنه از آقای پرزیدنت ،شجاعت و صداقتش حرف زدن و اینکه چه غوغایی کرده تو سازمان ملل!!! حرفی‌ نمیزنم و نگاش می‌کنم و میگذارم که هر چی‌ دلش میخواد بگه. بعضی‌ آدم‌ها وقتی‌ ساکتی، فکر میکنند باهاشون موافقی و حرفشون رو ادامه میدند و گاهی‌ تائید هم میخوان ولی‌ این آدم باهوشیه ضمن اینکه نظرم رو هم میدونه (قبلا در این مورد حرف زدیم)، نگام کرد و از نگام جوابم رو خوند برای همین با لبخند ادامه میده که بهش علاقمنده چون تنها کسیه که مقابل آمریکا‌، اسرائیل و قدرتهای بزرگ ایستاده و حرفش رو میزنه و ترسی‌ نداره و ... دلم میخواد بگم حرف زدن برای کی‌؟کجا؟ تو یک سالن خالی‌، با این همه بی‌ احترامی!!! به چه بهائی؟ این همه تحریم! بی‌ ارزشی ملیّت! تحمّل همه جور تحقیر و توهین توی هر جای دنیا به خاطر پاسپورت ایرانی!!! همه اینها از همین حرفهایی میاد که شما‌ها رو خوشحال میکنه، و.... اون هنوز داره تعریف میکنه و من هم گوش میدم، هیچ حرفی‌ نمیزنم، بگذار دلش به این حسش خوش باشه!

۲ نظر:

بابک گفت...

به به! سلام. خوش آمدید. امیدوارم خیلی خیلی خوش گذشته باشه و با روحیه تازه و پر انرژی به کار و پیشرفت ادامه بدید.

اما درباره این دست گل آخری پرزیدنت گرامی خدمتتون بگم که علاوه بر اینکه به طرز ابلهانه ای همه رشته های مذاکرات چند ساله اخیر رو یک شبه پنبه کرد، ترکش های اقتصادی حرفاش به یک هفته هم نکشید که بروز کرد!

شاید باورتون نشه که دقیقاً بعد از دسته گل پرزیدنت، دلار تو یک هفته از 1030 تومن به 1300 تومن رسیده!!! وحشتناکه واقعاً! خدا به خیر کنه!

روزهای پروین گفت...

سلام، مرسی‌. بله، خدا رو شکر سفر خیلی‌ خوبی‌ بود.

والله ترکشهای اقتصادی اونجا خورده و ترکشهای اجتماعیش اینجا! همیشه باید کلی‌ انرژی بگذاریم تا اول تصویر منفی‌ که ازمون ارائه میشه رو پاک کنیم و بعد ثابت کنیم که آدمهای با فرهنگ و متمدنی هستیم! تا کی‌؟! خدا میدونه!