۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

کلمات مقدس، کلمات رکیک !


سر چهار راه مقابل ایستگاه اتوبوس ایستادم تا چراغ عابر سفید بشه و رد بشم. پیرمردی کنارم ایستاده و برای اتوبوس ۸۰۱ که توی ایستگاه آماده حرکته دست تکون میده که منتظرش بمونه ولی‌ راننده اتوبوس متوجه نمیشه و حرکت میکنه پیرمرد عصبی میشه و شروع میکنه به فحش دادن: تبقنکل (Tabernacle )، کالیس (Calice) و .... بعد از حرکت اتوبوس، پیرمرد همچنان فحش میده که چراغ عابر سفید میشه و عرض خیابون رو طی‌ می‌کنیم.
در واقع این کلمات نه تنها معنی‌ بدی ندارند که کلماتی مقدسند! ولی‌ در فرهنگ مردم اینجا، قبحش کم نیست از کلمات رکیک تو فرهنگ ما مثل «خوار مادرت رو...» یا «فلانم به...» و... که به خاطر زشتی و قباحتش، معمولا خانومها این کلمات رو به زبون نمیارند. «Tabernacle» محراب حضرت مسیح در کلیساست، و «Calice» جام شرابیه که تو کلیسا کشیش برای تبّرک با اون به مستمعین شراب میده.

حالا چرا این کلمات مقدس به این روز افتادند، داستانش بر میگرده به سالهای قبل از ۱۹۶۰. در اون سالها، حکومت کبک حکومتی مذهبی‌ بوده و کلیسا اداره امور رو به دست داشته و خب مثل همه حکومتهای مذهبی‌ دیگه، حریم خصوصی‌ و عمومی‌ معنی‌ نداشته.به عنوان مثال در اون دوران، روابط خارج از ازدواج، پیشگیری از بارداری، سقط جنین، و ... حرام بوده. خانومها تا قبل از اینکه ازدواج کنند، اگر میخواستند کار کنند، میتونستند معلم بشند یا پرستار. بعد از ازدواج، مهمترین وظیفه اشون خونه داری، شوهرداری و بچه داری بوده. کشیشها همه چیز رو کنترل میکردند حتی مسائل خیلی‌ خصوصی‌ و خونوادگی رو! طوری که دوستی‌ کبکی که حدودا ۵۷-۵۶ سالشه نقل میکرد که که اون زمان اگر مثلا کوچکترین بچه یک خونواده ۲ سالش بوده و مادر خونواده هم باردار نبوده از طرف کلیسا میومدند میپرسیدند که چرا باردار نیست؟! آیا پیشگیری میکنه؟!!! خلاصه خانومها یا باردار بودند یا بچه شیر میدادند. همین دوست ۱۸ تا خواهر و برادر داره و خانومش هم همینطور ۱۸ تا. اصطلاح خانواده کانادایی-فرانسوی « famille canadienne-française» مال همون زمان هاست. «سلین دیون» خواننده معروف کبکی، ۱۴ تا خواهر -برادر داره.

از ۱۹۶۰ به بعد که جنبش نرم فمینیستی به کلیسا پیروز میشه ، همه چیز تغییر میکنه و ضد مذهب میشه، تقریبا ازدواج منسوخ میشه. زنها حق رای، حق طلاق، حق حضانت و سرپرستی بچه و ... پیدا میکنند که تا قبل از اون این حقوق رو نداشتند. برابری زن و مرد از این زمان شروع میشه. تغییرات عمده و اساسی‌ صورت میگیره و خلاصه اینی میشه که الان هست!

پیرمرده همینطور که غر میزد و فحش میداد تو ایستگاه اتوبوس ایستاد و من به راهم ادامه دادم که برم خونه و تو این فاصله به آینده مقدسات، مذهب و کلمات مذهبی تو ایران فکر می‌کردم!

------------------------
عکس‌ها از گوگل.

هیچ نظری موجود نیست: