۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

نگاه!

گاهی‌ یک نگاه همچین آدم رو میخکوب میکنه که نفس رو بند میاره! اون وقت این غرور لامصّب باعث میشه که روت رو برگردونی و هی‌ تو دلت بگی‌: بیا جلو دیگه لعنتی... و آرزو کنی‌ که کاش الان ایران بود و این بجای حرف زدن با نگاهش، میومد جلو! آخه این چه فرهنگیه که دخترها در هر شرایطی میتونند پیشقدم بشند و پسر‌ها تا مطمئن نباشند که یک دختر همجنسگرا نیست و کسی‌ تو زندگیش نیست نمیتونه بره جلو، میترسند که نکنه دختره به جرم مزاحمت سوأشون کنه! این رو هم که با یک نگاه نمیشه فهمید، سؤال کردن در موردش هم که دیگه بد از بدتره! ورود به حریم خصوصی‌...اوه!!!

حالا اگه نگاه نگیره آدم رو، در جوابش لبخند هم میزنی‌ و اگر لبخند زد «Bonjour» هم میگی‌!
و بعدش... تو این هوای بارونی که احساسات رو لطیف میکنه همین کار رو با همه نگاهها و لبخندهای بی‌ اثر کردم تا رفتم بانک و برگشتم!

هیچ نظری موجود نیست: