Livre d'or کتاب طلایی،
کتاب طلایی، کتابچهایه که بعد از دفاع تز دکترای هر کدوم از دانشجویان مرکز ملی تحقیقات علمی بین سوپروایزر و افراد گروه و دوستان و آشنایان دانشجوی تازه دفاع کرده میچرخه که ضمن نوشتن تبریک، متنی رو به یادگار درش بنویسند.
هشتم سپتامبر دوهزاروشونزده قبل از ظهر که از تز دکترام دفاع کردم تا جمعه چهارم ژوئن دوهزار و بیست و یک، کتاب طلاییم به دستم نرسیده بود!
چرا؟! از همون روز که چند نفری درش نوشتند، کتابچه پیش شیما و بعد خالید میمونه که بنویسند. چندباری ازشون خواستم که هربار به بهونهای نشد، تا آخرین ناهاری که برای خداحافظی با هم قرار گذاشتیم. خالید میگه ببین چقدر خوب برات نگه داشتم!🙄
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر