۱۳۹۳ مهر ۱۶, چهارشنبه


تو کافه‌تریا دانشگاه با دو تا از اساتید، اسیستان یکیشون و چند تا از دانشجوهای فوق‌دکترا و دکترا دوریه میز نشستیم، برای ناهار سفارش کوسکوس داده بودیم که کریم ( استاد تونسی گروه ریموت‌سنسینگ) رو به من و نسترن میکنه و احوال پروستات آقا رو می‌پرسه! انگاری ما همین الان از عیادت بیمار، از بیمارستان برگشتیم. بهش میگم ما هم مثل شما، اخبار رو از رسانه‌ها داریم، چیز بیشتری نمیدونیم! 

۲ نظر:

سعید گفت...

خیلی وقت بود نبودی، این نوشته رو که دیدم خوشحال شدم.

روزهای پروین گفت...

ممنونم از لطفتون. :-)
خیلی‌ حرف و تعریف دارم برای نوشتن، گاهی‌ کار زیاد گاهی هم تنبلی مانع میشند.... ولی‌ برای خودم هم که شده باید بنویسم