کار یکشنبهها رو خیلی دوست دارم، و دلم میخواد که اینجا بیشتر ازش بنویسم که بمونه برام؛ از آدمها، مدیریت، برخوردها، از کارولین که مسئول آموزش هست و یک سال از من کوچکتره، از خونواده Boauchamp و گالریهاشون، و.....
از تومی جدی و مهربون فرانسوی که در انتظار پذیرفته شدن در فوقلیسانس دانشگاه لاواله، از دوید شیطون و خندان با نگینهای گوشهاش، از آنماری هلندی که بارداره و اصلا معلوم نیست، مهربون و عاشق که به خاطر چام کبکیش اینجاست، از کریستین که از ژانویه شروع به کار آموزشی کرده و میخواد به من کمک کنه، از کلود که از مسئولینه و حواسش هست که آیا کارولین به موقع همه چیز رو میگه.... از فضای خوب و صمیمی ...
از مشتریها که وقتی من کاری رو معرفی میکنم، میپرسند:کار توئه؟ تو کشیدی؟ میگم نه کارمند جدیدم.... و از خودم که با دیدن کارولین و بقیه موقع معرفی تابلوها به مشتری از خودم میپرسم چقدر دیگه من مثل اینها میشم؟
از برخورد با مشتریها، نحوه ایستادن، میمیک صورت، نگهداشتن دستها، زبان بدن.... از هنرمندها چه نقاش و چه مجسمهسازها... حتما مینویسم..... کوتاه و هر یکشنبه شب...
هر روز و هر لحظهش درسه. کلی کار و چیز یاد میگیرم.
مرسی خدا
۱ نظر:
چقدر این کار ِ یکشنبه ها جذاب بنظر میاد. واسه منی که مدتهاست از فضای هنری بیرون افتادم حتی خوندن ِ اینکه تو همچین فضایی هستی حالمو خوب میکنه/
ارسال یک نظر