۱۳۹۲ فروردین ۱۲, دوشنبه

شنبه شب درّه ساعت ۱۰:۰۰ شب زنگ زده و پیشنهاد رفتن به دیسکو‌بارِ نزدیکِ خونه رو میده. حدس میزدم از تنهایی باشه، هنوز دوست‌پسرِ جدید پیدا نکرده و دنبالش هم هست. مهمون داشتم، ولی‌ میگم بیاد که همه با هم بریم که نمیریم و یه دورِ همی‌ می‌کنیم، شب هم پیشم موند. صبحِ روزِ بعد، بعد از صبحونه میگه بیا موهات رو کوتاه کنم میخوای شب بری مهمونی‌.
 می‌دونست که تصمیم به مرتب کردنشون دارم. قبول کردم! 

همین که شروع کرد، یادِ بچگیهامون تو باغ و کوتاه کردن مو توسطِ مامان افتادم، که هر کی‌ ازمون می‌-پرسید کجا موهاتون رو زدین؟ بردار‌بزرگه تندی جواب میداد: آرایشگاهِ کجا بنشینم! بهش گفتم، کلی‌ خندید، با براشینگِ بعدش خوب شد.دستش درد نکنه. کارش خوبه. یه روشِ ساده و سریع!  ولی‌ از اونجایی که من سشوار رو فقط برایِ خشک کردن مو استفاده می‌کنم نه براشینگی چیزی... به نظر خودم، مدلِ مویِ هنرپیشه‌های درجه ۳-۲ فیلم‌فارسی ها شده!!! هر چقدر هم که بقیه بگن که چه خوبه، بهت میاد!

حالا، آخرِ هفته هم می‌خوام برم سفر، و چند تا دوستِ جدید رو که مدتهاست در ارتباطیم ولی‌ هنوز همدیگه رو ندیدیم، ببینم. اون وقت فکر کن، اونها همه خانومِ ایرانی هستند که حواسشون به همه این چیزها هست! بگو آخه این چه بی‌-عقلی بود که کردی، همینجوریش که ابروها و سروصورتمون به خاطرِ نبودنِ آرایشگاهِ ایرانی، هنرِ دستِ خودمونه که دیگه معلومه دیگه... حالا، غصّه مدل مو هم بهش اضافه شده!
 بد نیستا حالا انقدر، ولی‌ شیک هم نیست!

۲ نظر:

افسانه گفت...

نگران نباش! من اصلاً حواسم نیست! :-)
منو ببینی چی میگی، باز تو یه درره داری، یه هنر دست خودت هست، من چی بگم! :-)

روزهای پروین گفت...

اگر حواست هم نبود افسانه جان، الان که در جریانی دیگه حواست هست (((((-: