هنوز چند ماهی نیست که به عشق چشم، نگاه، آغوش و ... همسرش مینوشته، چند وقتی نیست از ناسازگاریِ روزگار میگفته و غم و هجران و بیوفائی، دو روزی نیست که امضایِ جدایی رو کرده و هنوز مهرش خشک نشده که در وصفِ دیگری مینویسه طوری که معلومه خیلی هم تازه نیومده تو زندگیش، نمیدودنم اینها رو قبلا تو صندوقخونه جایی قایم کرده بودند که سریع رو میشه؟!!
جالب اینکه، آدمِ جدید همیشه مدعیِ حمایت از حقوقِ زنانه وفعالِ اجتماعی و... چطور میشه این همه ایده داد، این همه ادعا کرد وقتی حقوقِ یه زنِ دیگه رو راحت زیرِ پا می-گذاریم، یا حتی توانِ مدیریتِ یه رابطه دونفره رو نداریم؟!!!
مطمئناً این وضع همیشه بوده، تازگی نباید داشته باشه، فقط حالا به مددِ اینترنت و فیسبوک ، دونستنش همگانی و سریع شده!
۲ نظر:
دقیقا، همیشه همین وضع بوده. میدونی توجیهشون چیه اینجور آدما، منظورم آدمهای جدیده (حد اقلّ اون مواردی که من دیدم)؟ میگن: رابطشون خیلی وقت بود که به هم خورده بود... خیلی وقت بود که اختلاف داشتن... قبل از رسیدن من از نظر عاطفی از هم جدا شده بودن...
خلاصه از این جور حرفا!
توجیه؟!! هر چیزی رو میشه توجیه کرد، ولی نقشِ اینها بیشتر نقشِ کاتالیزوره... واژههایِ خوشآهنگی این سالها شنیده میشه که این "طلاقِ عاطفی" هم یکی از اونهاست ... آدمها دیگه حوصله "ساختن" و " تعمیر کردن" ندارند، به نظرشون بهترین راه "تعویض" هست!
ارسال یک نظر