کنارِ من ایستادند و دارند با هم صحبت میکنند، از بچههایِ جدیدند. من هم مشغولِ سرخکردنِ سیبزمینی صداشون رو میشنوم. یکیشون میگه: فلانی رو می-شناسی؟ استادِ دپارتمانِ شماست، اومده بود دپارتمانِ ما و دانشجویِ ایرانی میخواست، تو رو میشناسه، از من سوال کرد در موردِ کسانی که براش درخواست فرستادند و اپلای کردند، و میخواست که نظر بدم در موردِ دانشگاههایِ ایران، من هم گفتم شریف خوبه و تهران و ... اون یکی ادامه داد که آره استادهایِ دپارتمانِ ما هم از من میپرسند، یه جوری میخواستند به هم پز بدند که خیلی مهمند و خب اینها هم نظر دارند تو پذیرفتنِ پذیرشها. سرم رو بلند کردم و گفتم:خیلی از کسانیکه دانشگاههایِ شریف، تهران، امیرکبیر و ... درس خوندند که حتما اونجا قبول نشدند، من خودم همینجا حداقل ۳ نفر رو می-شناسم که پدرهاشون عضوِ هیئتِ علمیِ دانشگاه بودند و اینها موقع تعیینِ رشته جاهایِ پرت زدند ولی اومدند شریف، یا کسانی که از سهمیه استفاده کردند، لطفا این دستهبندیها و کلاسگذاشتنها که مالِ ایرانه رو اینجا نیارید! ساکت شدند، یه نگاهِ بدی بهم کردند و آروم آروم رفتند کنار قابلمههایِ خورشت، شنیدم که اولی به اون یکی گفت میخواستم یه چی بهش بگم ولی ملاحظه کردم! به رویِ خودم نیاوردم.
پیشِ خودم فکر کردم خوبه که اینها هنوز به جایی نرسیدند و صاحبِ امضا نیستند ، بعد ما مینالیم از اینکه اونجا تو صفِ گذرنامه می-ایستیم، حقمون رو گزینش میخوره و... آدمها نمیدونند گاهی با یک حرف و یا چرخوندنِ سرِ قلمشون میتونند زندگی و سرنوشتِ کسی رو تغییر بدند.
متأسفانه هر جا میریم فرهنگمون هم میبریم، نمیایم حداقل گلچین کنیم خوبهایِ دو فرهنگ رو!
پ.ن. این عکس رو تو L'Île d'Orléan, Québec گرفتم و به سوژه ربطی نداره!
پیشِ خودم فکر کردم خوبه که اینها هنوز به جایی نرسیدند و صاحبِ امضا نیستند ، بعد ما مینالیم از اینکه اونجا تو صفِ گذرنامه می-ایستیم، حقمون رو گزینش میخوره و... آدمها نمیدونند گاهی با یک حرف و یا چرخوندنِ سرِ قلمشون میتونند زندگی و سرنوشتِ کسی رو تغییر بدند.
متأسفانه هر جا میریم فرهنگمون هم میبریم، نمیایم حداقل گلچین کنیم خوبهایِ دو فرهنگ رو!
پ.ن. این عکس رو تو L'Île d'Orléan, Québec گرفتم و به سوژه ربطی نداره!
۶ نظر:
من قبلاها فکر می کردم لااقل قشر تحصیل کرده ی غربت نشین فرهنگ ِ صحیح و آداب معاشرت رو بهتر از بقیه می دونن اما انگار هیچ فرقی نداره. گاسیپ کردن و دودوزه گری و رفتارهای زشت بین ِ همه ی ماهاست و درست بشو هم نیستیم. دور از جون ِ خودمون البته! :)
حرفت متینه ولی تا وقتی که فکر نکنیم کارمون زشته و تا وقتی که فقط عیبِ دیگران رو ببینیم نه خودمون رو، مطمئناً تصحیحش نمیکنیم و مهم هم نیست که کجایِ دنیا هستیم یا تحصیلاتمون چی هست!
چی میشه گفت که حق مطلب روگفتی.
ولی به نظر من در این جورموارد هر چه زودتر موضع آدم ها روبفهمی بهتره، تکلیفت معلوم میشه.
انوشه
همینطوره، در واقع تو اینجور موارد هست که آدمها خودشون رو نشون میدند نه وقتی که با کلام خودشون رو معرفی میکنند (-:
سلام.
یعنی واقعا این استادها رزومه آدم ها رو میذارن کنار این خاله زنک بازی ها؟ چقدر دلم واسه خودم سوخت الان.
سلام،
نه همیشه، ولی اینجا وقتِ ناهار یا قهوه استاد با دانشجو میشینه و راحت صحبت میکنه، وقتی حرفِ مشترکی نیست میپرسه از کجا اومدی؟ از ایران مثلا، و خب میگه دانشجو میخوام و بینِ کسانی که درخواست دادند چند تا ایرانی هست ز فلان دانشگاه . حتی ممکنه استادِ خودت هم نباشه، برایِ خودِ من هم خیلی پیش اومده که جایی بودم ، جشنی بوده، مراسمی و خب صحبت پیش اومده!
گاهی هم آره، استادت مستقیم ازت نظر میپرسه و به رزومه اکتفا نمیکنه! چون هستند کسانی که اومدند و بعد از یه ترم نتونستند ادامه بدند. ولی این کلیت نداره.
ارسال یک نظر