۱۳۹۱ مرداد ۱۶, دوشنبه

چقدر دلم برای این صفحه و نوشتنِ درش تنگ شده، ننوشتنم از تنبلی نیست، دو هفته‌ای نبودم که هر روزش پر بوده از خاطره خوب و گاهی‌ هم پر از استرس، دو هفته شلوغ، پر و خیلی‌ خوب. آلمان بودم، مونیخ برایِ شرکت در کنفرانسِ IGARSS2012  و یک هفته هم دیدنِ ۳-۴ تا شهر، سریع ولی‌ عالی‌.

و روزهای قبل از سفر هم که کار بوده و استرس و یه شوک در آخرین روزِ قبل از سفر که به خیر گذشت، امروز هم ایمیلهای دانشگاه رو که چک می‌کردم بلیت سفرِ دو روز دیگه‌ام رو که دوم آگوست فرستادند رو دیدم و هنوز وسایلم رو جابجا نکرده باید خودم رو برایِ رفتن به مناطقِ شمالی‌ (Nunavik)* آماده کنم، کارِ زیادی هست، جیمی وسایل رو خریده، رطوبت‌سنج‌ها، باطری، میله‌هایی‌ که باید این دستگاه‌ها رویِ اونها نصب بشه و... و رفته تعطیلات، مونده کارهایِ تکنیکیش و آماده کردنشون که این دو روز باید من انجام بدم.

تو این سفر، مونیک هم همراهمه و اول میریم یه دهکده دیگه به اسم کوجواَقَپیک (Kuujjuarapik)ِ **، تو این دهکده علاوه بر اینویت‌ها، آمریکن ایندین‌ها هم هستند. دو محله جدا، تا به حال برخوردِ نزدیک باهاشون نداشتم.

 طبقِ پیش‌بینی‌ هوا‌شناسی‌ هوا خوب نخواهد بود و این دستگاه‌ های اندازه‌گیریِ رطوبت و دمایِ زمین تو سه تا سایت باید نصب بشه که تنها راهِ ورود بهش هلیکوپتره و از اونجاییکه هوا خرابه مجبوریم همه کار نصب رو تو یه روز که احتمالِ خوب بودنِ هوا هست انجام بدیم، یه روزِ طولانی. هر چند من اونجا تا به حال شبِ کامل ندیدم، نیمه شب هم به هر حال روشنه یعنی‌ تاریکیِ کامل نیست. بعد هم یه سر میریم دهکده‌ای که سالهایِ قبل رفتم، اومیواَک (Umiujaq).

با این‌حال تصمیم دارم حداقل این دوهفته گذشته رو اینجا بنویسم حتی اگر پس و پیش، مثلا اگر امروز ۲۵ جولای رو نوشتم ممکنه فردا  بیستم رو بنویسم، ولی‌ تو روزِ خودش، کمی‌ پس و پیشِ زمانی میشه، این هم خودش یه مدله که گاهی‌ پیش میاد دیگه، دلم میخواد ولی‌ بنویسمشون.
 
http://www.nunavik-tourism.com/Photo-Gallery.aspx* 
http://www.nunavik-tou
rism.com/page.aspx?page_id=74**
----------------------------------------------------------------
عکس رو تو Göttingen گرفتم.

۱ نظر:

بانوي معبد سوخته گفت...

خدا رو شکر برگشتي و نوشتي پروين جون هي ميومدم ميديدم هنوز ننوشتي.