۱۳۹۱ فروردین ۶, یکشنبه

از هم جدا شدند و اولین کاری که کردند، شاید هم اولین نه ولی‌ جزوِ اولین کارهایی که کردند، من رو از لیستِ دوستان فیسبوکشون خط زدند. این وسط من "هیچ کس" بودم، "هیچ کس" به معنایِ واقعی‌... مرد؛ از اقوامِ دورِ مادرجون و یک خواستگارِ قدیمیه با سابقه چند بار ازدواج، دون‌ژوانیست برای خودش ولی‌ این موضوع به من هیچ ربطی‌ نداره... با اینکه هیچ وقت ارتباطِ خونوادگی و خاصی‌ نبوده و نیست ظاهراً گاهی‌ از من برایِ خانومش حرف میزده... و زن؛ در سفرِ امسال به ایران خیلی‌ دوستانه هم‌دیگه رو دیدیم، و ارتباط خوبی با هم برقرار کردیم، محترمانه و خوب، دلم میخواست بدونه که حضورم در زندگی‌ هیچ زنی‌ نقشی‌ نداره، همین، که فکر کنم موفق هم شدم... حالا مهم نیست، دوستیشون شبِ تاریکم رو روشن نمیکرد که دشمنیشون روزم رو سیاه کنه، ولی‌ تعجب کردم!

۲ نظر:

بانوی معبد سوخته گفت...

گاهی اوقات همینطور بی دلیل از دایره ای حذفت می کنن و تو به خودت که میای میگی اِوا؟ چی شد الان؟ و توصیه می کنم در این صورت سعی کنی صورت مسئله و جواب و بقیه ی چیزا رو سریع پاک کنی که اینطوری دل آشوبه نمی گیری. :)

روزهای پروین گفت...

دقیقا، همونطور که گفتم خیلی‌ هم مهم نیست، انقدر مسائلِ مهم هست که دیگه جایی‌ برای فکر کردن به ارتباطِ آدمها برام نمی‌مونه! هر چند که دو روز بعد "زن" دوباره ادم کرد... (-: