۱۳۹۰ دی ۲۰, سه‌شنبه

با مونیک کار داشتم رفتم دفترش، "آندارس" هم هست میگه بیا بشین وقت نوشیدن قهوه هست، صحبتشون رو ادامه میدند، بین حرفها میگه این آخر هفته یاد تو بودم، از رادیو خبری در مورد ایران شنیدم، داره فکر میکنه یادش بیاد، اشاره میکنم به خبر عروسی "نازنین افشین-جم" و وزیر دفاع کانادا میگه نه. یادش نمیاد، ظاهرا اخبار بدتریه... ولی حرف کشیده شد به ایران و ... ، "آندارس" که ونزوئلایییه به سفر آقای پرزیدنت به کشور اونها و همینطور به دوستی نزدیکش با پرزیدنت خودشون اشاره میکنه و با تمسخر میگه: عجیبه که تو کابینه ما اکثرا همجنسگرا هستند و در کشور شما دولتتون منکر همجنسگرایی میشه و در صورت وجود هم جرمشون اعدامه، با اینحال اینها انقدر با هم دوستند!!! میگم چیزهای بدتری هم هست که یاداوریش دردناکه، سییاست کلا کثیفه.... خودش ادامه میده:درد اینجاست که کشور شما تاریخ، تمدن و فرهنگ چند هزار ساله داره و حالا... و مونیک میگه: تمدن و فرهنگ از امپراتوری پارس به جاهای دیگه دنیا و اینجا رسیده چطور الان خودتون انقدر نزول کردید! اونها حرف میزنند من نگاشون میکنم چی بگم آخه!!!!


**هیچوقت برای اثبات خودمون به این تاریخ و تمدن چندهزارساله اشاره نمیکنم، برام اونچه که الان هستیم مهمه، ولی وقتی از دیگران در موردش میشنوم، دیگرانی که به این خوشنامی از ایران یاد میکنند، خوشحال میشم .