۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

بورس PFSN

یه چیزی بگم؟!
من بورس PFSN رو برنده شدم. این بورس به کسانی‌ تعلق میگیره که رو پروژه‌های مربوط به مناطق شمالی‌ (قطبی) کار میکنند. در واقع یه جور تشویقه برای ایجاد انگیزه به مطالعه، تحقیق و پژوهش، و آموزش حرفه‌ای برای این مناطق‌.
http://www.ainc-inac.gc.ca/nth/st/nstp/index-fra.asp

سازمانها و مراکز صنعتی که در ارتباط با پروژه‌های علمی‌ کار میکنند، همیشه بورس‌هایی‌ رو برای پژوهش و تحقیق در اختیار دانشگاه‌ها قرار میدند. گاهی‌ شرایطش رو دارم که ثبت نام کنم ولی‌ یه خرده تنبلی می‌کنم و تا به صرافت میفتم میبینم که وقتش گذشته! این یکی‌ رو هم اکتبر گذشته تو دفتر مونیک بودم، ازم پرسید که ثبت نام کردم یا نه؟ گفتم اصلا نمیدونم راجع به چی‌ حرف میزنید که توضیح داد و با هم همون موقع فرم‌ها رو پر کردیم و چند صفحه‌ای هم راجع به پروژه، ارتباطش و امتیاز هاش، کارهایی که کردم، سفر سال گذشته و امسال به Umiujaq، و اردوی نمونه برداری و شبیه سازی پروژه SMAP نوشتم وفرستادم.
دیگه یادم رفته بود که امروز غروب مونیک ایمیل زد و همراه با تبریک این خبر رو بهم داد! حالا گذشته از پولش که زیاد هم نیست، همین برنده شدنش خیلی‌ خوبه و نقش مثبتی تو رزومه‌ام داره، البته نه رزومه‌ای که برای کارهای نیمه وقت بخوام بدم!
مرسی‌ خدا!

۱۴ نظر:

Unknown گفت...

مبارکه پروین جان، امیدوارم همیشه موفق باشی‌.
:-)

روزهای پروین گفت...

مرسی‌ ترانه جان (-:
شما هم همینطور شاد و موفق باشید همیشه

ن ا ر س ی س گفت...

خوشحال شدیم بانو پروین !
تبریکات ما را پذیرا باشین ...

روزهای پروین گفت...

مرسی‌ نارسیس عزیز، لطف داری (-:

Brief Encounter گفت...

تبریک میگم

روزهای پروین گفت...

ممنونم از لطفتون (-:

رضا گفت...

خيلي خوشحال شدم تبریک می گم

روزهای پروین گفت...

مرسی‌ رضا جان، ممنونم از لطفت (-:

کامی گفت...

از اینکه مستقل تونستی امتیاز این بورس رو بدست بیاری خوشحال شدم. این لحظه همون لحظه است که توی رزومه ی استادامون می خوندیم که سال ها قبل تونست بورس یک موسسه یا دانشگاه خارجی رو بدست بیاره......و ما از خودمون می پرسیدیم آخه چجوری؟ یعنی اینقد مخ بوده اونزمان؟!
راستی حالا باید لباس اسکیمویی بپوشی با این دسگا مسگاها سوار سورتمه بشی بری تحقیق؟ یا توی چادرای تنگ یه نفره بخوابی؟
یادت نره بایکی از این شیر ماهی که دمبشو روی یخ ها میکوبه یه عکسی بندازی!!

روزهای پروین گفت...

مرسی‌، لطف داری.... نه بابا من مخ نیستم حالا دیگه شانسی‌ بوده دیگه، شرایطش شامل حالم شده حتما... (-:

من تابستونها میرم که دیگه سورتمه سواری و از این حرفها نیست، ماشین هست و موتور... هوای تابستون هم خیلی‌ گرمه طوریکه سال پیش تو خلیج هودسن هم شنا کردم تازه سر شب بعد از اینکه از نمونه برداری تو منطقه برگشتیم... سفرنامه پارسالم رو (با عکس) نوشتم... بعد هم دولت کانادا، اونجا روحسابی‌ کلونیزه کرده و سبک زندگیشون یواش یواش تغییر کرده، تابستونها گاهی‌ تو چادر زندگی‌ میکنند ولی‌ میدونم زمستونها تو خونه‌های مثل جاهای دیگه کانادا زندگی‌ میکنند...

کیقباد گفت...

تبریک . امیدوارم در این سال جدید خودمانی ، موفقیت هایتان افزونتر باد که گفته اند سالی که نکوست از بهارش پیداست .

روزهای پروین گفت...

ممنونم آقای کیقباد عزیز... خدا رو شکر تا الان، سال ۹۰ خوب بوده...
امیدوارم که برای همه همینطور باشه، برای شما هم پر از شادی، سلامتی و سربلندی (-:

درخت ابدي گفت...

خيلي تبريك مي‌گم.
رفتن به قطب از آرزوهاي منه. حالا شما رفتين بگين چطور بود:)

روزهای پروین گفت...

ممنونم از لطفتون. (-:
خوب بود، البته من تابستون رفته بودم که خیلی‌ متفاوت بود از شنیده‌های ما، زمستون تقریبا همونیه که شنیدیم و تو فیلمها دیدیم. چند پستی راجع بهش نوشتم (اوت گذشته به اسم Umijuaq یا شمال ۵۵). به گفته مونیک من اولین ایرانی بودم که رفتم اون منطقه ولی‌ دوست داشتم اون سفر متفاوت رو... و مردمان بومی که از ایران، امپراطوری با شکوه پارس و جشن تاجگذاری محمدرضا پهلوی رو میشناختند ...
امسال هم هفته آخر اوت میرم و حتما راجع بهش مینویسم.