۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

Château Frontenac

Château Frontenac یه هتل بزرگ، معروف و قدیمی‌ کبکه که توی سالهای ۱۸۹۰ طراحی و در سال ۱۸۹۳ ساخته شده. هر یکشنبه از ساعت ۱۱ تا ۱۶، هر یک ساعت یه برنامه بازدید از هتل با راهنما به زبانهای فرانسه یا انگلیسی‌ هست، به مبلغ ۸،۵$ ولی‌ گردش بدون راهنما رایگانه. از خیلی‌ از ایرانی‌‌های کبک، شنیده بودم که محمد رضا پهلوی، حتّی به روایتی رضا خان، دو شبی رو در این هتل گذروندند. بعضی‌ از دوستان که میگفتند، از اون پس دیگه در اون اتاق قفله و کسی‌ استفاده نمیکنه!!! خلاصه این تنها سؤال مهمی‌ بود که من از guide پرسیدم که کاش نمیپرسیدم، چون در حین بازدید، ایشون عکس افراد مهمی‌ که به این هتل اومدند رو با تاریخ و داستان سفرشون گفت، مثل پاپ، چرچیل، ریگان، راجر مور، هنرپیشه جیمز باند، و ... در جواب سوالم گفت: مطمئن نیستم، نمیدونم، ولی‌ چون قبلا از کسان دیگه هم این سؤال رو شنیدم، پس حتما بوده!

دیشب یه ایمیل داشتم از مسئول برنامه‌های فرهنگی‌ Cegep Ste-Foy که یکی‌ از کالج‌های بزرگ و خوب کبکه که خواسته بود در صورت امکان، برای برگزاری یه کنفرانس راجع به زرتشت، هنر، رقص، نقّاشی و موزیک ایرانی باهاشون همکاری کنم. خیلی‌ خوشحال شدم که یه کار فرهنگی‌ در زمینه ایران داره انجام میشه، یه نگاه مثبتی میده، توی یه مدرسه، اونهم از طریق خودمون نیست، از طرف خود کبکیها... حسّ خوبی‌ بود. نمیدونم که آدرس ایمیل من رو از کجا گیر آورده بود، البته خیلی‌ هم تعجب نکردم، چون تو این سالها خیلی‌ پیش اومده برام، ظاهراً رو سایت دانشگاه‌های کبک تحقیق میکنند، و خب اسم و فامیل من هم کاملا پارسیه و ایمیل رو میزنند، من هم تا جایی‌ که بتونم همکاری می‌کنم، برای خودم هم خوبه برای جا افتادن توی محیط. امروز تماس گرفتند و صحبت کردیم، بهشون گفتم به دلیل امتحانی که دارم ، خودم نمیتونم همکاری کنم ولی‌ حتما افرادی رو بهتون معرفی‌ می‌کنم. با توجّه به سابقه کاریم در دبیرستان و پیش دانشگاهی، و همینطور علاقه مندیم به کارها و فعالیتهای اجتماعی، قرار گذاشتیم که توی ژانویه بعد از امتحانم همدیگه رو ببینیم و قهوه‌ای بخوریم و در مورد همکاری توی فعالیت‌های فرهنگی‌ صحبت کنیم. امید به خدا!
بعد این ایمیل رو برای انجمن ایرانی‌ها فرستادم و منتظر جواب هستم،امیدوارم که کسانی‌ مایل به همکاری پیدا بشند!

برای ژورنال دانشگاه، تا ۱۵ نوامبر فرصت داشتم که مطلبم رو بفرستم. این بار تصمیم گرفتم یه مکان تاریخی ایرانی رو همراه با عکس معرفی کنم. برای این کار به یکی‌ از عکاس‌های حرفه‌ای ایرانی که عکس هاش رو رو فلیکر، فیس‌بوک، و کلا اینترنت دیده بودم، ایمیل زدم و خیلی‌ محترمانه ضمن معرفی‌ خودم و دو تا کاری که میخوام بکنم (ژورنال، کنفرانس راجع به ایران) درخواست کردم اگر امکان داره از عکس هاش با ذکر منبع استفاده کنم و یا اگر ممکنه باهام همکاری کنه. ایشون اصلا هیچ جواب نداده، مثل اینکه اصلا ایمیل رو دریافت نکرده!!!!با اینکه این ایمیل رو از طریق فیس بوک فرستادم که امکان نرسیدنش صفره! اگر ایشون غیر ایرانی بود حتما دنبال کارم رو می‌گرفتم و چند بار دیگه ایمیل میزدم. به هر حال ادب حکم میکنه که جواب ایمیل رو بدیم، مخصوصا که ایمیل کاریه و اصلا مبهم نیست! البته من عکسی از قسمتی‌ از عمارت باغ ارم شیراز رو همراه با یه معرفی‌ مختصر فرستادم، که امروز ایمیلش رو گرفتم که پذیرفتند و خیلی‌ هم خوششون اومده. برای نسخه اول ژورنال، در مورد نوروز و سال نو ایرانی نوشته بودم که اونها هم شب سال نو مجله رو چاپ کردند و هم رو سایت دانشگاه گذاشتند!

این روز‌ها خیلی‌ مشغولم، از صبح تا عصر دانشکده هستم رو پروژه کار می‌کنم، و ساعت ۶ عصر میرم کتابخونه دانشگاه لاوال تا ۱۱:۳۰-۱۱ شب اونجا میخونم و مینویسم، دیگه می‌رسم خونه نیمه شبه. نگران امتحانم هستم، مونیک فقط به پروژه جدید فکر میکنه، نمیدونم چرا اینقدر خیالش از بابت من راحته، من خودم خیالم راحت نیست! عادت دارم وقتی‌ درس میخونم مخصوصا ایام امتحانات، برای کسی‌ توضیح بدم. خدا بیامرز مادرجون پا به پای من همه درسهای الکترونیک، مخابرات، سیستمهای کنترل خطی‌،... رو خوند! مینشست رو مبل مقابل من با تسبیح توی دستش، آروم صلوات میفرستاد و من همه درس‌ها رو خط به خط بهش توضیح میدادم. هر جا که گیر می‌کردم و نمی‌فهمیدم، بهش غر میزدم که مادرجون، لبات که تکون میخوره برای صلوات حواس من رو پرت میکنه، و یاد نمی‌گیرم، الهی بگردمش، الان خیلی‌ بهش احتیاج دارم! یه گوش مفت، یه نگاه آروم و مهربون با حوصله زیاد که تحمل کنه من رو این چند وقت و از تکرار درس و کارم خسته نشه!

------------------------------------------------------------
عکس‌ها از گوگل.
http://en.wikipedia.org/wiki/Ch%C3%A2teau_Frontenac

۶ نظر:

بهروز گفت...

تو مگر ليسانست برق بوده؟؟؟
كلا مبهمي تو

روزهای پروین گفت...

خب آره...برق-الکترونیک بوده،

اینکه مثلا رشته لیسانس، فوق لیسانس و دکترای آدمی‌ فرق کنه، میشه نتیجه گرفت که مبهمه؟!!!
(-:

بهروز گفت...

نكنه سه تار شته مختلف خوندي؟؟؟
ليسانس برق
فوق ليسانس حقوق جزا
دكترا GIS

روزهای پروین گفت...

Electronic
Geomatic Sciences
Remote Sensing

مریم گفت...

الهی! می خوای من بیام اونجا بشینم رو مبل روبروت و تو هی برام توضیح بدی اما تسبیح دستم نمی گیرم و صلوات هم نمی فرستم ...اینجوری لبام تکون هم نمی خوره حواست پرت نمیشه...ببینم دیگه بهانه ات چی میشه....بیام؟

روزهای پروین گفت...

کاش میشد که بیایی عزیزم...