۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

سفر به استرالیا!

نوامبر ۲۰۰۶، ماری-ژوزه و دومینیک که تازه با هم آشنا شده بودند، تصمیم میگیرند تعطیلات ۶ هفته ایشون رو توی استرالیا رکاب بزنند.

برای آماده سازی هم یه برنامه ۹ روزه دوچرخه سواری از کبک به گَسپِزی میگذارند، روزی ۱۰۰ کیلومتر.

دوستانشون بهشون توصیه کرده بودند که این کار رو نکنید، که سبب جداییتون میشه، ولی‌ خوب الحمدلله نه تنها جدا نشدند که الان دو تا دختر ۲،۵ ساله و ۱۰ ماهه هم دارند. با ماری-ژوزه تابستون ۲۰۰۷ وقتی‌ که در MDDEP دوره کار آموزی میگذروندم آشنا شدم، دختر لاغر، ریز نقش و یه خنده همیشگی‌ با چشمهایی مهربون به رنگ عسل بهاره که من رو به یاد خواهرم مینداخت و همون روز اولی‌ که با هم ناهار خوردیم بهش گفتم.

قبل از رفتن به سفر هم یه وبلاگ زده بودند و هر روز آپ میکردند برای دوستانشون که از وضعیتشون با خبر باشند.
جمعه شب، توی سالن سخنرانی هتل شهرداری منطقه Saint-Croix, برای یه جمع تقریبا ۱۵۰-۱۲۰ نفره با یه سری عکس سفرشون رو تعریف کردند.چند تا از عکسهاشون رو اینجا میگذارم، مسیرشون ساحلی بوده و از Brisbane سومین شهر بزرگ استرالیا شروع شده بود تا ملبورن.
توی مسیرشون دو سه روزی رو سیدنی موندند ولی‌ اونجا رو با ماشین گشتند.

کلی‌ عکس قشنگ از طبیعت، حیوون‌هایی‌ مثل کانگورو، کوالا، پنگوئن،... نشون دادند، همینطور از پرنده‌ها و سواحل زیبا.ماری از رژه پنگوئن ها کنار ساحل خوشش اومده بود و میگفت که ظاهراً بین حیوون‌ها، زوج‌های وفاداری هستند.

۱۳۰۰ کیلو متر رو رکاب زدند، و چند روزی هم با ماشین گشتند.
آخر برنامه هم از حاضرین با شراب شیراز پذیرایی کردند، و حالا اون میون میونه من اصرار داشتم به بقیه بگم که اصل این شراب از ایرانه!

پشت ماشینشون نوشته بودند:
Upstairs for Think In.
Downstairs for Dance In
...In the middle for Love In

هیچ نظری موجود نیست: