۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

مراسم فارغ التحصیلی ۲۰۱۰-۲۰۰۹

دیروز بعد از ظهر توی سالن Palais Montcalm, Raoul-Jobin کبک مراسم فارغ التحصیلی دانشجوهایی بود که سال گذشته درسشون رو تموم کرده بودند، از همه INRS‌های ایالت کبک بودند.

این مراسم هم زمان شده بود با چهلمین سلگرد تأسیس INRS. من از طرف ریمه دعوت شده بودم. وقتی‌ رسیدم، توی ورودی استفانی و نامزدش جان‌پاتریک رو دیدم که به خاطر بلا (دانشجوی هندی) اومده بودند، با هم رفتیم توی سالن و کنار هم نشستیم.
مراسم با ویولن نوازی سه دختر دانشجو (ویولن) و یه پسر (ویولن سل) شروع شد. موزیک خیلی‌ قشنگی بود، انگار یه جریان آرامبخشی از فرق سر جاری میشد تا نوک پا، خوب بود.
بعد از موزیک، منشی‌ دانشکده اومد پشت تریبون و بعد از خوشامد گویی، اعلام کرد که بلند بشیم به خاطر ورود دانشجوها، مراسم رسمی‌ و سنگینی‌ بود.
بعد از اینکه دانشجوها توی محل مخصوصی‌ که براشون در نظر گرفته شده بود نشستند، منشی‌ اعلام کرد که به ایستیم به خاطر ورود اساتید، مونیک نفر دوم بود.
محل نشستن اساتید ردیفهای جلو سمت راست سالن بود، بعد از آنها، رؤسای دانشکده‌ها اومدند که رفتند روی سنّ.
و بعد مراسم شروع شد، برای هر گروه از فارغ التحصیلان، منشی‌ اسم یکی‌ از مسئولینی که روی سنّ بودند رو میبرد، و طرف میرفت پشت تریبون و اسامی دانشجوها رو اعلام میکرد، و دانشجوهای فارغ التحصیل یکی‌ یکی‌ می‌رفتند رو سنّ و دیپلمشون رو می‌گرفتند. برای بچه‌های دکترا یه نواری هم رو لباسشون میگذاشتند.
دو سه تا از دانشجوها دیپلمشون نبود که بهشون بدند ولی‌ اولین نفر کلی‌ ایستاد تا دیپلمش پیدا شد. اما کسی‌ نه هول شد نه وای ووی کردند، همه به خنده و خوشرویی مراسم رو ادامه دادند.
تنها یه دختر محجبه بود که اون هم تونسی بود و یه جایزه هم گرفت و دوبار رفت رو سنّ، خیلی‌ شیک بود و از دست دادن با مسئولین هم طفره نرفت، و دستش رو پس نکشید!
یه دختر ایرونی هم از مونترال اومده بود، دو تا همراه داشت، و بعد از مراسم من رفتم جلو و تبریک گفتم و ازشون عکس گرفتم.
یه پسر تونسی که کلی‌ جایزه درو کرد، بهترین، پایان نامه، بیشمار مقاله، بورس اکسلانس، مدال طلا گرفت با ۱۰۰۰دلار، این هم از مونترال بود.
یه دختری هم بود که اون هم جایزه برده بود، ولی‌ متاسفانه خودش نبود ولی‌ در موردش گفتند و عکسش رو نشون دادند.
توی این فاصله هم چهار تا کلیپ کوتاه در مورد ۴ نفر از افراد فارغ التحصیل توی سالهای مختلف از این ۴۰ سال رو نشون دادند، که از اینکه الان چه میکنند، انگیزه شون چی‌ بوده از انتخاب INRS به عنوان محل تحصیل و ...حرف زدند بعد به یه استادی به اسم Rémi Quirion دکترای افتخاری دادند. آنقدر این آدم متواضع دوست داشتنی و نازنین بود که نگو... وقتی‌ صحبت کرد و از خانواده و بچگیش گفت کم از ایرانی‌ها نبود که هیچ چی‌ هم نباشند با پز زیاد آدم رو خفه میکنند !!!و همه از شمال تهرونند، مرکز و جنوب که حرفش رو نزن، شهرستان... مگه شهرستان هم توی ایران داریم؟!! گفت که توی یه روستا بزرگ شده و از خانواده فقیری بوده و پدر مادرش حتی مدرسه ابتدایی رو تموم نکردند، ولی‌ بچه‌هاشون رو حمایت کردند که درس بخونند. از ۱۲ سالگی کار کرده. خیلی‌ صادقانه گفت که انگیزه ش برای انتخاب رشته ش بین سه تا رشته یی که قبول شده بود توی دانشگاه‌های مختلف و شهرهای متفاوت، ماشینی بوده که پدرش گفته بوده اگر بری شربروک که برادر دیگرت هم اونجا درس میخونه یه ماشین برای جفتتون می‌‌گیرم (ظاهراً دیگه اینجا وضع پدر بهتر شده بوده). خیلی‌ قدر دون بود، عاشق آدمهایی هستم که به جای پر توقعی، قدردون پدر و مادرشون هستند و احترام زیاد میگذارند بهشون. احترام این افراد ناخودآگاه پیش من بالا میره. از همسر و عشقش که ۳۰ ساله کنارشه تشکر کرد و از خونواده آکادمیکش گفت، یعنی‌ دانشجوهاش در مدت ۲۵ سال کارش و در آخر از خانواده کلی، مردم، مریض هاش، دوستاش، و... خیلی‌ دوستش داشتم!
در مورد Rémis میتونید اینجا بخونید:
http://www.douglasrecherche.qc.ca/researcher/remi-quirion
بعد دانشجوها رو به حاضرین ایستادند و کلاهاشون رو پرت کردند هوا. بعد از تموم شدن مراسم باز منشی‌ اعلام کرد و به ترتیب رؤسا، اساتید، فارغ التحصیل‌ها و در آخر مدعوین رفتند به سالن طبقه دوم برای مراسم پذیرایی Vin d`honneur.
البته نوشیدنیهای غیر الکلی هم بود. مراسم خیلی‌ خوبی‌ بود هر چند با تقریبا بیست دقیقه تأخیر شروع شد. کلی‌ عکس گرفتم از برنامه، با مونیک، با دوستها. عکس‌های ریمه و دّره رو دادم، الان دیدم که گذاشتند رو فیس بوک.

--------------------------
عکس اول از گوگل.

هیچ نظری موجود نیست: