۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه
بچههای این دوره و زمونه!
هفته گذشته، ربکا امتحان سنتز دکتراش رو داد، خیلی خوب بود. مامان، بابا و دوست پسرش هم اومده بودند، ولی بچه هاش رو نیاورده بود. نفر بعدی منم که احتمالاً امتحانم پائیز باشه. دو روز پیش تو دفتر مونیک دیدمش، کارش تموم شده بود و میخواست بره خونه، دختر و پسرش همراش بودند. یکی از این طرف میدوید، یکی از اون طرف، نمیتونست کنترلشون کنه، خودشم که باردار. کمکش کردم تا کنار ماشین بردمشون، چند تا عکس هم ازشون گرفتم. دیروز دوباره دیدمش، میگه از وقتی رسیدیم خونه، دخترم در مورد تو صحبت میکنه و تازه امروز صبح که بیدار شده پرسیده اسم اون خانوم خوشبوهه چی بود؟!!! پرسیدم کی؟ گفته همون که موهاش مشکی بوده و تو مدرسه ات دیدیم؟!!! فینگیلی همش سه سالشه...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر