۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

قو قولی قو قو...

امروز می‌تونم به جای یک خروس نابالغ انجام وظیفه کنم !!! صدا نگو قو قولی قو قو بگو...صدا، صدای پسرای تازه بالغ!!!

دیروز یک ذره هوا خوب شد، جو گیر شدم بستنی خوردم ورفتم کنار شط قدم زدن، یک خورده سرد شد ولی‌ اهمیت ندادم. دیشب کمی‌ گلوم درد میکرد، به رو خودم نیاوردم و گفتم زود خوب میشه. از شب تا صبح هم اینترنت گردی کردم : وب گردی، پیگیری اخبار ایران، شیر کردن موسیقی، عکس، لینک رو فیس بوک و... دریغ از یک ذره ارتباط دراین عصرارتباطات !!! دیگه نه چتی‌، نه ایمیل و ایمیل بازی ای‌! یادش به خیراون موقع‌ها که ایران بودم، با اینکه اینترنت خیلی‌ باب نبود با همون اینترنت نفتی‌ می‌رفتیم چت روم ، چت میکردیم ، دوست پیدا میکردیم، شیطونی میکردیم، سر به سر هم میگذاشتیم. اینجا، با این اینترنت سرعت بالا، مسنجر که همیشه بسته است، فقط به درد این میخوره که مثلا به سمی یا آتی بگم هستی‌، می‌شه بهت زنگ بزنم!! ایمیل هم که توهمه اکانت ها(جی‌میل،‌هات میل، یاهو، فیس بوک، اورکات...) دریغ از یک دونه ایمیل احوالپرسی! خدا رو شکر که این ایمیل‌های فورواردی هست که نشون میده هنوز تو لیست دوستات هستی‌ و آنها هم هستند واحتمالاً خوبند که ایمیل میدند!!! تمام ارتباطات شده یک خط تو فیس بوک ؛ تبریک تولد، ازدواج، مادر شدن، فارغ التحصیلی...یا خدای نکرده تسلیت!
خلاصه بعد از اینکه به خورشید خانوم سلام کردم،فکر کنم ۶:۳۰-۶ بود که خوابیدم . ساعت ۹ با زنگ موبیل بیدار شدم. این موبیل من روز روز خداش زنگ نمیخوره، نه تلفنی، نه SMSی،... فقط به عنوان ساعت ازش استفاده می‌کنم!!!ولی‌ همیشه صبح شنبه و یکشنبه مثل خروس بی‌ محل زنگ میخوره. خاله دومیم از ایران بودند. تو همون خواب صحبت کردم، نمیدونم چی‌ گفتم فقط یادمه وقتی‌ میخواستم حال شوهرش رو بپرسم دو بار اسم شوهر عمه ام رو گفتم!!! که اسماشون هیچ تشابهی هم به هم نداره!!!!
ساعت ۱۱ یک تلفن دیگه که خودش سریع قطع کرد، از صدام فهمید خوابم. من همون موقع تو خواب فهمیدم صدام قوقولی قوقولیه ، فکر کردم از کم خوابیه و بیدار شم خوب میشه. ولی‌ دریغ از خوب شدن، هر چی‌ میخورم هم اصلا تاثیر نداره ، به جاش گلو دردم خوب شده خدا رو شکر!
حالا شاید برای دیگران صدا هم زیاد مهم نباشه ولی من ‌یک عادتی دارم و اون خوندنه ، موقع ظرفشویی، آشپزی، جارو کشی‌، اینترنت گردی، دوچرخه سواری، وقتی‌ هوا بارونیه، شبهای مهتابی ..... خیلی‌ وقتها هم خارج میخونم، شعروآهنگش مهم نیست، مهم اون حس و حال خوندنه که ازش لذت میبرم. بنده خدا ایریس تحمل میکنه و حرفی‌ هم نمیزنه! الان هم« ستار» داره میخونه: "این دل عاشقش نکن، اگه منو دوست نداری...» و من هم با این صدا همراهیش می‌کنم، بیچاره ایریس!!!

*راستی‌ خروس‌های آلمانی به جای قوقولی قو قو می‌گن: کیککریکی (با تلفظ "ر" بین "ق" و "خ")

هیچ نظری موجود نیست: