۱۳۹۱ فروردین ۱۷, پنجشنبه

امضا کردم بدونِ اینکه یک خط از قرارداد رو بخونم! میگم چقدر وقت میگیره خوندنِ این همه بند و تبصره، مونیک گفت اگر به من اعتماد داری بدونِ خوندن امضا کن، گفتم البته که دارم و هر جا که نوشته شده بود مادام پروین... یک امضا زدم با تاریخِ ۰۵ ۰۴ ۲۰۱۲! فقط به یکی‌ از برگه‌‌ها نگاهی‌ انداختم که نوشته خودم بود به اینکه برای رسیدن به اهداف این پروژه چه و چه میخواهیم بکنیم.

در همین حد فرصت کرده که چند صفحه از مقاله رو بخونه و کلی‌ نظر و تصحیح داده، اینجاس که میفهمم بارِ قبل فقط سریع نگاهی‌ انداخته و ردّ شده حتما... می خندم و میگم کارِ خیلی‌ خوبیه برایِ گذروندن یک لانگ‌ویکند!
این هفته جمعه و دو‌شنبه هم تعطیله. میخواستم برم سفر، دیدنِ چند تا دوست. که چه خوب شد که از قبل هماهنگ نکردم.
خیلی‌ وقتها احساسِ بی‌سوادی می‌کنم، امروز از اون روز‌ها بود!