۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

روزگارِ مرگ انسانیت است....

هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است

قسمتی‌ از شعرِ "اشکی در گذرگاهِ تاریخ"، زنده یاد فریدونِ مشیری.

هیچ نظری موجود نیست: