۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

این در همیشه رو یه پاشنه نمی‌‌چرخه.....

از عصری فقط با دوستهای تونسیم دارم تماس میگیرم، چه اونهایی که اینجان و چه اونهایی که الان اونجان. تو این مدتی‌ (کمتر از یک ماه) که تونس شلوغه، اعتراض‌های خیابونی، کشت و کشتار، و ..... این بچه‌ها رو فیسبوک غوغا کردند، و من رو بردند به دوران انتخابات سال گذشته و روز‌ها و حوادث بعدش. این مدت همراهشون غصّه خوردم، هیجان زده شدم، گریه کردم، استرس داشتم و ...تا امشب .... ایمیل میزنم، تماس میگیرم، اس‌ام‌اس میدم،.... بچه‌ها خوشحالند، خیلی‌... و نگرانند، باز هم خیلی‌ ....به فردا فکر میکنند، به فردایی که معلوم نیست....من بیشتر نگرانم چون تجربه دیدن یه انقلاب (هر چند که بچه بودم) و سالهای بعدش رو دارم...نگران اینکه بجای بن علی‌ کسی‌ نیاد که همین مردم سالها بعد به روح بن علی‌ صلوات بفرستند!

تحيا تونس، تحيا الحرية، و يحيى الشعب التونسي

۴ نظر:

ناشناس گفت...

چه حس خوبیه كه خواننده های خوبی مانند تو داشتم و خودم خبر نداشتم :) به هرحال خوشحالم از اینكه به اینجا اومدم عزیزم!

2- منم الآن كلی گریه كردم از خوشحالی! دلم یهو برای خودمون سوخت! :(

روزهای پروین گفت...

خوش اومدی خانوم، من هم خوشحالم!
به امید روزی که گریه هامون از شادی باشه. (-:

درخت ابدی گفت...

امیدوارم عاقبتی بهتر از ما پیدا کنن.

روزهای پروین گفت...

من هم امیدوارم!